یازهرای اطهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

10اثر منفی و غیر قابل جبران شبکه های اجتماعی بر زندگی انسان ها

15 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

فناوری ابزار مفیدی ست، اما اکثر افراد نمی‌دانند که چطور باید از آن به درستی استفاده کرد که همین مسئله می‌تواند فناوری را به ابزاری مخرب تبدیل کند. هر چقدر هم صفحه توییتر خود را دوست داشته باشید آیا واقعاً ارزش دارد که سلامتی خود را به خاطر توییت های تان به خطر بی اندازید؟ فکر می‌کنم بعد از مطالعه ۱۰ اثر منفی شبکه‌های اجتماعی بر زندگی افراد بتوانید پاسخی منطقی و معقول به این سؤال بدهید.

این مقاله را مطالعه کنید : بهترین زمان برای انتشار مطالب در شبکه‌های اجتماعی پرمخاطب + اینفوگرافیک

تعاملات فرد به فرد یا رو در رو را کاهش می‌دهد.

با استفاده بیش از حد از شبکه‌های اجتماعی نه تنها وقت کم‌تری برای گذراندن با افرادی خواهید داشت که به صورت فیزیکی در اطراف شما حضور دارند بلکه دوستان و اعضای خانواده‌تان زمانی که ببینند شما به دستگاه‌های الکترونیکی، موبایل و گدجت های تان بیش از آن‌ها اهمیت می‌دهید از محبت شما نا امید شده و ناراحت خواهند شد. در نهایت هم افراد تمایل کم‌تری به صرف وقت و بودن در کنار شما خواهند داشت.

این مقاله را مطالعه کنید : فناوری گفت و گوی انسانی را نابود کرد : ۱۲ عکس برای اثبات

احساس نیاز به توجه را به شدت افزایش می‌دهد.

ارسال پست‌ها و استاتوس های غیرمفید و مبهم در فیس‌بوک به راحتی می‌تواند تبدیل به عادتی زننده و مخرب در زندگی افرادی شود که غالباً از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. رقابت بی‌پایان برای به دست آوردن لایک بیشتر و کامنت های متعدد می‌تواند زندگی شما را به نابودی بکشاند.

توجه شما را از اهداف زندگی واقعی منحرف خواهد کرد.

درک این موضوع که توجه بیش از حد افراد به دنیای مجازی و هویت خود در شبکه‌های اجتماعی آن‌ها را از رقابت در دنیای واقعی و رسیدن به اهداف مهم بازداشته بسیار آسان است. اکثر جوانان به جای اینکه با تلاش و پشتکار مهارت‌های لازم برای رسیدن به اهداف عالی خود را کسب کنند ترجیح می‌دهند به فوق ستاره‌ای در دنیای مجازی و شبکه‌هایی از قبیل فیس‌بوک، توییتر و … شوند.

خطر ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد.

با توجه به مطالعات اخیر افرادی که از شبکه‌های اجتماعی استفاده‌ای اعتیاد گونه دارند نسبت به افراد عادی احساسات منفی بیشتری از جمله افسردگی را تجربه می‌کنند. افرادی که قبلاً سابقه ابتلا به افسردگی داشته‌اند بیش از دیگران در معرض خطر هستند. اگر فکر می‌کنید که غمگین شده‌اید یا کمی احساس افسردگی می‌کنید بهتر است به خود استراحتی بدهید و چند روز از شبکه‌های اجتماعی و دوستان مجازی خود فاصله بگیرید.

احتمال شکست روابط موجود در شبکه‌های اجتماعی بیش از روابطی ست که در دنیای واقعی داریم.

از حسادت و غیرتی که در روابط موجود در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد به ندرت نتیجه مثبتی حاصل می‌شود. استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای ایجاد روابط بیشتر و صمیمی‌تر گزینه‌ای آسان است اما بهتر است بدانید که این گزینه آسان می‌تواند خسارات غیر قابل جبرانی به روابط شما در دنیای واقعی بزند. مطالعات نشان می‌دهد زمانی که یکی از زوجین بیش از حد درگیر یک شبکه اجتماعی مانند فیس‌بوک شود همسر او تمایل بیشتری برای نظارت و کنترل اعمال و رفتار او خواهد داشت که این موضوع می‌تواند منجر به بحث‌های طولانی و در نهایت مرگ رابطه شود.

استفاده بیش از حد از شبکه‌های اجتماعی خلاقیت افراد را نابود می‌کند.

طبق تجربه و به جرئت می‌گویم که شبکه‌های اجتماعی آسان‌ترین راه برای توقف رشد یا کشتن فرآیند خلاقیت در انسان است. تأثیرات منفی گشت‌وگذارهای بی‌هدف در شبکه‌های اجتماعی مانند زمانی ست که شما از روی بی‌فکری و بدون برنامه خاصی به تماشای تلویزیون و برنامه‌های این جعبه جادویی بپردازید. اگر تصمیم گرفته‌اید که بهره‌وری خود را افزایش دهید و از وقت خود استفاده‌ای بهینه کنید تمام اپلیکیشن های شبکه‌های اجتماعی را از همین امروز خاموش کنید.

قلدرهای فضای سایبری هنوز زنده و سرحال هستند.

مردم فکر می‌کنند در فضای مجازی هیچ محدودیتی وجود ندارد و به همین دلیل چیزهایی را که در زندگی واقعی به عنوان راز حفظ می‌کنند و کم‌تر بر زبان می‌آورند به آسانی در شبکه‌های اجتماعی بیان می‌کنند. اگر شما جزء این قبیل افراد نیستید باز هم این احتمال وجود دارد که روزی برخی از مسائل خصوصی خود را با کاربران دیگر در میان بگذارید و اگر همین الآن هم بیان حرف‌های خصوصی‌تان برای دیگران در فضای مجازی یکی از عادت‌هایتان است بهتر است همین جا تمامش کنید. آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید در اینترنت ناشناس نیستید. با وجود هکرهای و کلاه بردان حرفه‌ای که در دنیای وب پرسه می‌زنند باید همیشه مراقب امنیت خود و اطلاعات محرمانه‌تان در شبکه‌های اجتماعی باشید.

مقایسه پیوسته خود با دیگران در شبکه‌های اجتماعی شما را به نابودی خواهد کشاند.

شخصیت‌های دیجیتالی افراد که در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد به طرز چشم‌گیری با شخصیت و هویت واقعی آن‌ها متفاوت است. بعد از چند ماه درگیر شدن با این شبکه‌ها و مقایسه خود با افراد دیگر ممکن است فکر کنید که آن‌ها از شما خیلی بهترند اما بهتر است این موضوع را همیشه به خاطر بسپارید که آن‌ها هم مانند شما یک انسان هستند و درست مانند شما از نقاط ضعف و قوت مشخصی برخوردارند.

شبکه‌های اجتماعی افراد را به شدت بی‌خواب می‌کنند.

نوری که از صفحه‌نمایش دستگاه‌های الکترونیکی مختلف به چشمان شما ساطع می‌شود ذهن را فریب داده و به آن القا می‌کنند که الآن وقت خواب نیست. یکی از عوامل کلیدی برای برخورداری از سلامت جسمی و روانی کامل خواب کافی ست و عوارض بی‌خوابی‌های مکرر بر هیچ‌کس پوشیده نیست بنابراین بهتر است هنگام خواب گوشی خود را در اتاق دیگری بگذارید و آن را با خود به رخت خواب نبرید.

حریم خصوصی شما را به خطر می‌اندازد.

در بین شبکه‌های اجتماعی خرید و فروش اطلاعات افراد امری طبیعی ست و طبق افشاگری‌های اخیر اسنودن دولت‌هایی نظیر آمریکا به تمام اطلاعات افراد از جمله آدرس ایمیل، تماس‌های شما در اسکایپ و … دسترسی دارد که این امر موجب کم رنگ شدن مفهومی به نام حریم خصوصی در فضای مجازی شده است بنابراین اگر هر چیزی را که به ذهنتان می‌رسد در شبکه‌های اجتماعی با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید باید بدانید که تنها به دولت‌ها و شبکه‌های اجتماعی کمک کرده‌اید که شما را راحت‌تر به دام بی اندازند.

در پایان ذکر این نکته ضروری ست که شبکه‌های اجتماعی در کنار این اثرات منفی و مخرب فواید بی‌نظیری برای پیشرفت و ترقی جوامع، سازمان‌ها و افراد نیز داشته است و انتخاب بعد مثبت یا منفی هر فناوری بر عهده خود کاربر است.

 نظر دهید »

شیخ نمر

15 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

شيخ “نمر باقر النمر” ‌روحاني شيعي برجسته عربستاني، در سال 1379 هجري قمري مصادف با 1968 ميلادي، در شهر “العواميه” در استان القطيف در شرق عربستان در خانواده‌‌اي اهل علم و دين، به دنيا آمد که از آن علمايي چون “آيت‌الله شيخ محمد بن ناصر آل نمر” (قدس سره) و خطباي حسيني چون جدش حاج “علي بن ناصر آل نمر” سر بر آورده بودند.
تحصيلات مقدماتي و هجرت براي تحصيل علوم ديني تحصيلات مقدماتي خود را در همان شهر العواميه به پايان رساند و در سال 1400 هجري قمری مصادف با 1989 ميلادي، براي آشنايي نزديک‌تر با انقلاب اسلامي ايران و تحصيلات حوزوي ابتدا به ايران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علميه حضرت قائم(عج) حضور پيدا کند که در همان سال توسط آيت‌الله سيد محمدتقي مدرسي در تهران تأسيس شده بود.

شيخ نمر پس از 10 سال تحصيل در حوزه علميه حضرت قائم(عج)، عازم سوريه شد و در حوزه علميه حضرت زينب(ع) براي ادامه تحصيلات حوزوي و علوم ديني نام نوشت و در حضور اساتيد اين حوزه به تحصيل پرداخت.

وي دوره کتاب‌هاي اصولي از جمله “اصول” المظفر، “رسائل” شيخ انصاري و “كفاية” آخوند خراساني را گذراند و در علم فقه نيز “اللمعة الدمشقية” نوشته شهيد اول، “جامع المدارك” خوانساري، “مكاسب” شيخ انصاري و “مستمسك العروة الوثقى” سيد حكيم و ديگر کتاب‌هاي فقهي را مطالعه کرد.
وي در طول مدت تحصيل علوم حوزوي خود در تهران و سوريه در محضر اساتيدي حضور يافت، از جمله: - بحث خارج نزد آيت الله سيد محمدتقي مدرسي در تهران - بحث خارج نزد آيت الله سيد عباس مدرسي در سوريه - بحث خارج نزد آيت الله خاقاني در سوريه - دروس عالية نزد علامة شيخ صاحب الصادق در تهران - درس “لمعة” نزد علامة شيخ وحيد افغاني
همچنين اخلاق را نزد آيت‌الله شيرازي در شهر مقدس قم فراگرفت و به اين ترتيب به درجات بسيار بالايي در اجتهاد است دست يافت و اجازه تدريس در مراکز علوم ديني و مذهبي را پيدا کرد.
وي اکنون از جمله معروف‌ترين و شايسته‌ترين مدرسان علوم مذهبي و ديني در حوزه‌هاي علميه به شمار مي‌آيد که حتي در حوزه‌هاي علميه ايران و سوريه به تدريس کتاب‌هايي همچون كتاب “اللمعة الدمشقية” و كتاب “جامع المدارك” و “مستمسك عروة الوثقى” و “الحلقات” شهيد سيد محمدباقر صدر پرداخته است.
شيخ نمر سال‌ها اداره حوزه علميه حضرت قائم(عج) در تهران و سوريه را برعهده داشت و تلاش بسياري براي توسعه و پيشرفت اين مراکز انجام داد.

پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبي “الإمام القائم(عج)” را نيز در العواميه تأسيس کرد که در واقع سنگ‌بناي “مرکز اسلامي” در سال 1422 هجري قمري مصادف با 2011 میلادی بود.

خصوصيات اخلاقي آيت‌الله از جمله خصوصيات اخلاقي وي را بايد بلندمنشي و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادي و ارزش‌هاي ديني ملاحظه کرد که بازتاب آن به‌خوبي در خط مشي فکري و جهادي‌اش آشکار است.   آيت‌الله نمر النمر، تسلط شگرفي بر روند تحولات جاري منطقه‌اي دارد

همچنين شيخ، از ديدي باز و آگاه نسبت به حوادث جاري پيرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همين موجب شده تا داراي ديد تحليلي دقيقي از جريان امور در عرصه‌هاي اجتماعي و سياسي باشد که يکي از دلايل آن بنا به گفته وي ارتباط عميق وي با قرآن و اهل بيت عليهم‌السلام است که همواره روشنگر راه وي در زندگي بوده‌اند.

فعاليت‌هاي سياسي و بازداشت‌ها توسط رژيم سعودي رژيم عربستان سعودي در حالي شيخ نمر باقر النمر را در سال 2012 بازداشت کرد که پيش از اين نيز دو بار و طي سال‌هاي 2006 و 2008 ميلادي، شيخ را بازداشت کرده بود. نخستين بازداشت شيخ نمر به مي 2006 ميلادي بازمي‌گردد، هنگامي که شيخ به محض بازگشت از سفر کوتاه‌مدتش به بحرين و بازگشت به عربستان، به دليل مشارکت در همايشي بين‌المللي قرآن کريم از سوي نيروهاي امنيتي رژيم سعودي بازداشت شد. اتهام شيخ اين بود که در اين همايش، در عريضه‌‌اي، از رژيم سعودي خواسته بود به “قبرستان بقيع” رسيدگي کرده، مذهب “تشيع” را به رسميت شناخته و شيوه‌‌هاي آموزشي و درسي کنوني حاکم بر عربستان را تغيير داده يا لغو کند؛ همين. اما بازداشت مجدد شيخ نمر، به 23 آگوست 2008 ميلادي بازمي‌‌گردد که در شهر “القطيف” به دست نيروهاي امنيتي رژيم سعودي بازداشت شد. اين بار اتهام شيخ براي بازداشت بنابر ادعاي رژيم سعودي درخواست از شيعيان مناطق شرقي عربستان براي آماده‌شدن به منظور دفاع از خود و جامعه خويش بود که رژيم ادعا مي‌‌کرد، اين سخنان نمر به معني تحريک شيعيان عربستاني براي جدايي از حکومت مرکزي بود. رژيم سعودي از بيم قيام مردمي و خشم و غضب شيعيان مناطق شرقي عربستان شيخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد.

اقامه نماز جمعه در العواميه از برنامه‌هاي هر هفته آيت‌الله نمر النمر است

اين روحاني برجسته عربستاني يک بار ديگر در مارس 2009 ميلادي در معرض بازداشت قرار گرفت.
ديدگاه هاي نمر در قبال آل‌سعود شيخ نمر همواره در خطابه‌‌هايش رژيم سعودي را به اعمال “سياست‌‌هاي تبعيض‌آميز طايفه‌اي سازمان‌يافته و منظم به‌ويژه در مناطق شرقي عربستان و به‌خصوص در دو منطقه “الاحساء” و “القطيف” متهم مي‌کرد که حدود يک قرن است، بر اين مناطق حاکميت دارد. وي همواره و بارها تأکيد داشته که از گفتن کلام حق، بيم و واهمه‌اي ندارد حتي اگر در اين راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شديدترين شکنجه‌ها و آزارها و اذيت ها تا سرحد شهادت قرار گيرد. شيخ نمر توهين به کرامت شهروندان عربستاني به‌ويژه شهروندان شيعي عربستان که از ديد رژيم سعودي شهروندان درجه دو اين کشور به شمار مي‌آيند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندي هستند، رد و تأکيد مي‌کند که از کرامت و حقوق شهروندان شيعي عربستاني حمايت خواهد کرد. وي بارها در اين ارتباط تأکيد کرده است که در خط اول رويارويي با ظلم و جور رژيم سعودي قرار مي‌گيرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمي‌‌توان به حقوق مورد نظر خود دست يافت و عدالتي در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمي‌توانند آزاد زندگي کنند. شيخ نمر در اين‌باره در سخنان خود با استناد به خطبه “جهاد” اميرالمؤمنين علي(ع) تأکيد دارد که به عدالت جز از طريق جهاد دست نخواهيم يافت و حق جز با از خود گذشتگي و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد. وي در خطبه‌هاي نماز جمعه خود نيز بارها گفته است که شيعيان عربستان، ديگر در برابر توهين‌ها و تعدي‌ها و تجاوزات آل‌سعود سکوت نخواهند کرد و در اين باره خطاب به آل‌سعود گفت که “ما ساکت نمي‌مانيم که هر آنچه بخواهيد بر سر ما بياوريد؛ هر آنچه بخواهيد انجام دهيد و کرامت و شخصيت ما را که با ارزش ترين چيز در زندگي ماست، زير پا بگذاريد".

شيخ نمر همچنين از مطبوعات و رسانه‌هاي سعودي به دليل وابستگي و تبعيت آنها از رژيم سعودي و تبديل‌شدن آنها به بوق تبليغاتي آل‌سعود به‌شدت انتقاد مي‌کند. وي تصريح مي‌کند که مفتي‌هاي وهابي، ساخته و پرداخته آل‌سعود هستند. به گفته شيخ نمر، آل سعود به مفتي‌هاي وهابي پول مي‌دهند تا با دامن‌زدن به اختلافات طايفه‌اي و مذهبي و ايجاد اختلاف بين شيعيان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ايجاد تفرقه مذهبي و طايفه‌اي و قبيله‌اي به حاکميت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروت‌هاي آن ادامه دهند. شيخ نمر النمر در يکي از خطبه‌هايش به خاطر مواضع و ديدگاه‌هاي تندش در قبال رژيم سعودي گفت که “مي‌دانم فردا براي بازداشت من به سراغ خواهيد آمد. خوش مي‌آييد! اين منطق و راه و روش شماست: “بازداشت” و “شکنجه” و “کشتار"؛ ما از قتل و کشتار نمي‌هراسيم. ما از هيچ چيز نمي‌ترسيم.” وي در قبال سرکوبگري هاي رژيم سعودي و مخالفت اين رژيم با برگزاري تظاهرات‌ مسالمت‌آميز و تجمع‌هاي اعتراض‌آميز تأکيد مي‌کرد که “همواره به دنبال راه‌هاي ديگري براي ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوق‌مان خواهيم بود و تظاهرات، يکي از اين راهکارهاست". اين روحاني عربستاني را بايد از جمله دشمنان سرسخت “نايف بن عبدالعزيز” ولي‌عهد سابق رژيم سعودي برشمرد. شيخ نمر، همواره انتقادات شديدي را به وي وارد مي‌کرد. وي در يکي از خطابه‌هايش شاهزاده نايف بن عبدالعزيز را به علت شدت خشونت و قساوت و ظلمش عليه مردم عربستان به طور اعم و شيعيان به طور اخص، طاغوت و ستمگري خواند که در قبرش شکنجه خواهد شد و آتش او را خواهد سوزاند و کرم‌ها او را خواهند خورد. او در همين خطبه تأکيد کرد که از مرگ نايف خوشحال خواهد شد. وي همواره در خطبه‌هاي نمازجمعه و خطابه هايش نه تنها از آل سعود انتقاد مي‌کند بلکه از منتقدان سرسخت برخي از رژيم‌هاي عربي حوزه خليج فارس از جمله آل خليفه بوده  است

 

 نظر دهید »

آشناکردن کودکان با مسائل جنسی

12 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

چگونه کودکانمان را با مسائل جنسی آشنا کنیم       

کودکان به همان اندازه که نسبت به بینی، دهان و سایر اعضای بدن خود کنجکاو می شوند نسبت به اندام های تناسلی خود نیز حساس می شوند. توجه آنها به اندام های پدر و مادر بیشتر است. آنها سؤال هایی از قبیل اینکه: «فلانی بدنش مثل منه؟» یا «والدین بدنشون مثل همه؟» می پرسند.

بچه ها به مرور زمان شروع به کنجکاوی و یاد گرفتن و کشف بدن خودشان می کنند و درست از همین جاست که سؤالاتشان درباره مسائل جنسی شروع می‌شود.
بچه ها به مرور زمان شروع به کنجکاوی و یاد گرفتن و کشف بدن خودشان می کنند و درست از همین جاست که سؤالاتشان درباره مسائل جنسی شروع می‌شود. سؤال های جنسی از چه سنی شروع می شود؟
کودکان به همان اندازه که نسبت به بینی، دهان و سایر اعضای بدن خود کنجکاو می شوند نسبت به اندام های تناسلی خود نیز حساس می شوند. توجه آنها به اندام های پدر و مادر بیشتر است. آنها سؤال هایی از قبیل اینکه: «فلانی بدنش مثل منه؟» یا «والدین بدنشون مثل همه؟» می پرسند.
در خیلی موارد کودکان شروع به طرح کردن سؤال هایی در مورد آلت تناسلی خود می کنند. برای مثال: «این چیزی که من دارم چیست و به چه دردی می خورد؟» یا «تو هم از اینها داری؟» در مورد کنجکاوی های جنسی، والدین باید مراقب واکنش های تند خود در این موقعیت ها باشند و برخورد جدی و عصبی با کودک نکنند. والدین نباید نگران این باشند که فرزندشان ممکن است منحرف شود یا این گناه است.
آنها لازم است بدانند کنجکاوی های جنسی فرایند طبیعی رشد است و چندان مضطرب نشوند. این کنجکاوی ها ارتباطی به رفتارهای جنسی بزرگسالی ندارد، یک تعامل طبیعی کودک است، اما لازم است که والدین ابتدا به کودک مفهوم خصوصی بودن اعضا را آموزش دهند. برای آموزش خصوصی از وسایل شخصی کودک شروع کنند؛ از مسواک و شانه شروع کنند که مثلا اینها وسایل شخصی تو هستند و کسی بدون اجازه تو حق ندارد آنها را بردارد.
در مرحله بعد، از خانه بگویند که خانه شخصی است و کسی بدون اجازه نمی تواند وارد خانه شود و در مرحله بعد، می توان از عروسک استفاده کرد و خصوصی بودن را آموزش داد و در نهایت به اندام های خصوصی کودک اشاره می شود.
گاه کودکان به دلیل کنجکاوی، در یک اتاق یا هر جایی، لباس خود را در می آورند و به هم نگاه می کنند. در این مورد، نباید بچه ها را شرمسار و خجالت زاده کنید. باید با لحن بدون تهدید اما واضح به آنها بگویید: «این کار قدغنه اما اگر در این مورد سؤالی داشتی که بدنت چطوره یا چه شکلیه از بزرگ ترت سؤال کن، ما بهت کمک می کنیم که بفهمی اما نباید لباس های همو در بیارید.» یا فرزند شما با عده ای دیگر در اتاق دست به کنجکاوی زده است (دکتر بازی) اگر دیدی که دارند آمپول بازی می کنند و به اندام جنسی هم دست می زنند، خونسردی خود را حفظ کنید و بگویید: «بچه ها! بیایید به دست هم آمپول بزنید تا اینکه به باسن هم آمپول بزنید.» یا «چطوره تو دکتربازی دندوناتونو معاینه کنید که ببینید چطوره» بعدا در اتاق به صورت خصوصی با کودک در این باره صحبت کنید.
بعد از اینکه فرزندتان را از آن جمع خارج کردید و به منزل یا اتاق جداگانه ای آوردید با او صحبت کنید. به او بگویید: «شما دیگه الان بزرگ شدی و از این به بعد نباید که به اندام خصوصی همدیگر دست بزنید. هر چیزی که در زیر لباس زیر تو قرار دارد جزو اندام خصوصی توست و باید مراقبش باشی و به کسی نشانش ندهی و اگر کسی هم خواست آن را ببیند به او اجازه ندهی و حتما به ما بگویی. باید مراقب باشی که حتی بزرگ ترها هم به اندام خصوصی تو دست نزنند یا نبینند و اگر این اتفاق افتاد باید به من بگی. من از دست تو ناراحت نمی شم چون تو کار بدی نکردی. هر موقع هر اتفاقی افتاد به من بگی من قول می دم که تورو دعوا نکنم».
باید اطمینان خاطر به کودک بدهید که هر اتفاقی برای وی افتاد بدون ترس یا تجربه احساس گناه به والدین بگوید. حتی تصور کنید که کودک با تعرض مواجه شود ولی ممکن است به خاطر ترس از تنبیه والدین یا احساس گناه از اینکه شاید او مقصر قلمداد شود از گفتن خیلی مطالب خودداری کند. پس با اطمینان خاطر دادن به کودک فضای امنی را بین خود و کودک خودتان ایجاد می کنید.
کودک در روند تحول، سؤال هایی از والدین می پرسد. در این مواقع باید چه اقدامی انجام داد؟ وقتی کودکان از والدین می پرسند: «من از کجا به دنیا آمدم؟»، «بچه چگونه به دنیا می آید؟»، «بچه چگونه شکل می گیرد؟» و… خیلی مهم است که والدین در این موقعیت ها بدانند که دقیقا باید چه جوابی به فرزندشان بدهند.
بعضی از والدین در مقابل طرح این پرسش ها این گونه جواب می دهند: «ما دعا کردیم و تو به دنیا آمدی.» در ابتدا کودک این جواب را می پذیرد اما ممکن است بعدها در ذهنش سؤال ایجاد شود که آیا صرفا با دعا کردن او به وجود آمده یا نه. این نوع جواب دادن به کودک نشان می دهد والدین در جواب سؤال کودک که چگونه به دنیا آمده این جواب را می دهند: «خداوند تو را در شکم مادر قرار داد». بچه این موضوع را می پذیرد ولی این سال برایش به وجود می آید که نقش پدر در این بین کجاست؟
در پاسخ چنین سؤالی باید گفت، پدر مواظب مادر است و از او حمایت می کند، پدر بیرون از خانه کار می کند و مراقبت می کند تا نوزاد توی شکم مادر بزرگ بشود، « وقت پدر،مادر را به بیمارستان می برد تا دکتر، نوزاد کوچولو را از شکم مادر بیرون بیاورد. اگر کودکان بپرسند، چرا بچه در شکم پدر، بزرگ نمی شود؟ باید به آن ها توضیح داد، در بدن زن ها کیسه ای وجود دارد که اسم آن «رحم» است و بچه در آن بزرگ می شود و مردها در شکم شان «رحم» ندارند. چون خدا، مردها و زن ها را به شکل های متفاوتی آفریده است. مراقب جواب هایی که باید به کودک بدهیم، باشیم تا کودک بعدا والدین را دروغگو نداند. اسامی دقیق تر و واقعی تر
بچه ها به مرور زمان شروع به یاد گرفتن و کشف و کنجکاوی بدن خودشان می کنند. لازم است برای اندام تناسلی کودک اسم مناسب بگذاریم، اما چگونه می توان آن را به کودک یاد داد؟ وقتی در حمام هستید، می توانید به کودک بگویید که این دماغ هست، این دهن است، این پاست و این آلت تناسلی.
تا حدی که امکان دارد نام اصلی اندام تناسبی را به کودک آموزش دهید. اگر والدین اسمی خاص را برای نام بردن آلت تناسلی به فرزندشان آموختند باید مراقبت باشند که این اسم به گونه ای نباشد که اگر بین گروهی اسم آن را به کار برد، بخندند و کودک تشویق شود که آن را مجددا تکرار کند.
از فرزندتان بخواهید آن را یاد بگیرد و از خصوصی بودن آن آگاه باشد و از آن اسم در هر جایی استفاده نکند. از به کار بردن اسامی ای مانند «جای بد» یا «یه چیز دیگه» خودداری کنیم. زیرا با به کار بردن این عبارات کودک این احساس را خواهد کرد که آلت تناسلی او چیز بدی است و گویی بخش جدای از بدن اوست که نباید در موردش صحبت کند. کودک باید حس کند اندام تناسلی او نیز مانند دیگر اعضای بدن مثل لب یا گوشش است و هیچ تفاوتی با هم ندارند، فقط خصوصی است. ماهواره تأثیر منفی روی کودک می گذارد
متاسفانه بسیاری از برنامه هایی که در شبکه های ماهواره ای پخش و مکالمه هایی که رد و بدل می شود یا فیلم ها و عکس هایی که در شبکه های اجتماعی وجود دارد، تاثیر مستقیمی روی ذهنیت کودکان در مورد مسائل جنسی می گذارد. migna.ir کودک در چنین محیطی شروع به کنجکاوی می کند و سؤال های ناشی از کنجکاوی کودک شروع می شود.
علاوه بر ماهواره و شبکه های اجتماعی، رفتار والدین نیز می تواند باعث تحریک سؤال هایی در کودک شود. این باور وجود دارد که پدر و مادر نباید در مقابل کودک یکدیگر را نوازش کنند یا در آغوش بگیرند، اما صمیمیت و محبت بین والدین تاثیر مهمی روی کودک می گذارد. نوازش هایی که زن و شوهر کنار کودک انجام می دهند مطمئنا باید تفاوت داشته باشد. از شرایط سنی نزدیک به بلوغ به بعد، معمولا توصیه می شود که مادر در مقابل کودک لباس پوشیده تر تن کند. حتی در ۵-۴ سالگی اگر مادر یا پدر بخواهند کودک را حمام کنند باید حتما لباس تنشان کنند. با بالا رفتن سن کودک او باید به تنهایی حمام کند، بنابراین مراقب باشیم اگر رفتار والدین تحریک آمیز باشد روی کودکان تأثیر خواهدگذاشت

 

 نظر دهید »

آسیب شناسی خانواده

12 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

همانطور که می دانید زن مرد علاوه بر تفاوت های روانی ، دارای تفاوت های جسمانی مختلفی نیز هستند. به عنوان مثال مرد دارای خونی غلیظ تر ، پوستی ضخیم تر و عضلاتی قوی تر است و همین تفاوت در ساختار ، نشانگر تفاوت رفتاری و روانی مرد نیز هست.

مردها به مقتضای جسم قوی و مقتدر خود ، در باطن و درون نیز اقتدار را دوست دارند و هرگز حاضر نیستند که اقتدارشان زیر سوال رود. لذا یک زن باید خیلی مواظب باشد که اقتدار مردش را نشکند . به عبارت دیگر اگر رابطه ی زن و مرد در زندگی زناشویی به طوری باشد که اقتدار مرد شکسته شود ، این زندگی بادوام نخواهد بود و به مشکلات زیادی بر می خورد.

پس اگر یک زن خواهان یک زندگی شیرین و همسری با وفا و خوش اخلاق و با محبت است ، باید مدام اقتدار مرد را تایید کند و از شکستن آن جلوگیری کند.

باز تأکید می کنم که اصلی ترین دلیل رفتارهای نابهنجار مرد در خانه اعم از پرخاشگری ، بد اخلاقی ، بی محبتی و …  به خاطر شکسته شدن اقتدار اوست.

اقتدار مرد چگونه می شکند:

اقتدار مرد ممکن است که توسط رفتارهای پدر و مادرش ، همسرش و یا هر یک از نزدیکان او شکسته شود. لذا نقش همسر در حفظ و بازگرداندن اقتدار شکسته مرد یک نقش کلیدی و بسیار مهم است. مثلاْ اگر مردی در کانون خانواده خود قبل از ازدواج اقتدارش شکسته شده و الان بعد از ازدواج بد دهنی و … می کند ، همسر او می تواند با رفتارهایی که در ادامه عرض خواهم کرد اقتدار او را دوباره بازگردانده و از همسر بی مهر و محبت و پرخاشگرش ، یک مرد با محبت و خوب بسازد

اما ابتدا باید بدانیم که چه رفتارهایی اقتدار مرد را می شکند. من به چند مورد اشاره می کنم:

1:سرزنش و مؤاخذه در صورت بروز اشتباه

خانم های محترم!

ما معصوم نیستیم و هر آن ممکن است اشتباهاتی از ما سر بزند. اگر می خواهید که همسرتان شما را از صمیم قلب دوست داشته باشد ، به شما محبت کند و خوش رفتار باشد ، اگر اشتباهی از او سر زد ، هرگز او را سرزنش نکنید.

به مثال های زیر دقت کنید:

مثال رفتار اقتدار شکن:

مردی به بازار رفته و میوه می خرد ، به محض ورود به منزل ، زن میوه ها را می بیند و وقتی متوجه می شود میوه ها کمی پلاسیده است شروع می کند به سرزنش کردن مرد و می گوید: این چه میوه ای است که خریده ای . یه خرید ساده هم بلد نیستی. به تو هم میگن مرد؟ از فلانی یاد بگیر… با این رفتار مرد به شدت بهم می ریزد و مطمئن باشید به نحوی زندگی را به کامتان زهر خواهد کرد. چنین مردی به شدت پرخاشگر شده و از حالت اعتدال خارج می شود.

مثال رفتار اقتدار دهنده:

مردی به بازار رفته و میوه می خرد ، به محض ورود به منزل زن میوه ها را می بیند و وقتی متوجه می شود میوه ها کی پلاسیده است می گوید: ببین گرمی هوا چه بلایی سر میوه ها آورده. بنده خدا میوه فروش ها چقدر ضرر می کنن. خیلی خوب کردی میوه هاش رو خریدی آقا . حداقل کمتر ضرر می کنه. کاش همه مث شوهر من بودن و یه کم مراعات میوه فروش رو می کردن و میوه هایی که یه کم پلاسیده شده ولی قابل خوردن هستش رو می خریدن.

این رفتار زن موجب می شود که مرد همسرش را بیش از اندازه دوست بدارد و فوق العاده به او محبت کند. البته لحن گفتن نباید به طوری باشد که مرد احساس کند قصد طعنه زدن به او را دارید

این مثال تنها موردی از موارد اقتدار شکن بود. خودتان بنشینید و موارد دیگری که با سرزنش کردن اقتدار مرد شکسته می شود را بیابید و آن را اصلاح کنید

خلاصه اینکه زن برای اینکه زندگی شیرینی را برای خود و خانواده اش ایجاد کند ، به جای سرزنش مرد به خاطر اشتباهاتش باید به دنبال توجیه رفتار او باشد . این کار را انجام دهید و آثار زیبای آن را در زندگی خود مشاهده کنید

بیان عیب ها و نقص ها

هر مردی عیب ها و نقص هایی دارد. چرا عیب ها و نقص های همسرتان را به رخش می کشید؟ اگر می دانستید بیان عیب ها و نقص های مرد چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم چه ضربه ی سهمگینی به مرد وارد می کند و چقدر مرد را سرخورده می کند هرگز این کار را نمی کردید.

زن موفق زنی است که هرگز عیب های همسرش را نبیند و در عوض خوبی های همسرش را یافته و مدام آن را بیان کند و مردش را تحسین کند. اگر زنی عیب همسرش را به رخش کشید و بیان کرد ، این مرد ، مردی پرخاشگر ، بد اخلاق ، بی محبت و بد رفتار می شود.

ببینید! مرد دوست دارد برای همسرش بهترین باشد. وقتی شما به عنوان شریک زندگی اش عیب او را بیان می کنید ، او اولین احساسی که می کند این است که شما او را بهترین نمی دانید و این بسیار خطرناک است. پس اگر خواهان یک همسر مهربان و خوب هستید ، به جای دیدن بدیهایش ، خوبی های او را ببینید و مدام به زبان بیاورید . و هرگز بدی ها و عیب هایش را به زبان نیاورید و طوری رفتار کنید که انگار بدی او را نمی بینید.

گاهی اوقات ممکن است زن عیب همسرش را به زبان نیاورد اما خانواده ی زن یا حتی خانواده ی خود مرد عیب های مرد را به زبان بیاورند و مدام جلوی زن به شوهرش طعنه بزنند. در اینجا زن باید با زیرکی تمام سعی کند مردش را دلداری دهد و بگوید: هر کی هر چی می خواد بگه ، مهم اینه که تو برای من بهترینی و من بهت افتخار می کنم. حرف مردم برا من مهم نیست. من تو رو با تمام وجود قبول دارم و حرفهایی که مثلاْ خانواده پدرت میگن رو اصلا قبول ندارم. نمی دانید چنین رفتاری توسط زن چگونه آتش گداخته درون مرد را خاموش می کند.

اما اگر زن در چنین مواردی به همسرش بگوید: همه بهت سرکوفت می زنن. چرا خودت رو اصلاح نمی کنی. چقدر مادرت برادرات رو بکوبه تو سرت و … مطمئن باشد که همسرش بدتر می شود و بهتر نخواهد شد.

خانوم های محترم! اگر زندگی زیبا و شیرین می خواهید هرگز عیب همسرتان را به زبان نیاورید  و نبینید و اگر عده ای عیب همسرتان را به سرش کوبیدند سکوت نکنید و به سراغ همسرتان بروید و با جملاتی نظیر : اگر همه ی عالم هم با تو لج باشن من باهاتم ، تو برا من بهترینی ، من حرفای اونا رو قبول ندارم و …همسرتون رو آروم کنید

2:غر زدن زن

بعضی از خانوم ها مدام در زندگی غر می زنند و این غر زدن یک پیام برای مرد دارد و آن اینکه مرد احساس می کند همسرش از زندگی راضی نیست. لذا اگر خانومی می خواهد همسرش همواره خوش اخلاق و با محبت باقی بماند و پرخاشگر و بد دهن نشود باید از غر زدن جلوگیری نماید.

به مثال زیر که یک رفتار اقتدار شکن است توجه کنید:

زنی برای اتاق پذیرایی پرده جدید گرفته ، اما مرد بنا به دلایلی در نصب آن کوتاهی می کند. زن وقتی بی خیالی مردش را در نصب پرده می بیند شروع به غر زدن می کند و می گوید: بروم از تو کوچه یه نفر رو بیارم تا پرده اتاق رو نصب کنه. از تو که بخاری بلند نمیشه. تو که عرضه نداری.

این رفتار توسط زن اقتدار مرد را خواهد شکست و این مرد از یک همسر مهربان و بی سر و صدا به مردی بی حوصله ، بد اخلاق و پرخاشگر تبدیل می گردد.

البته شاید این سوال در ذهن خانوم های محترم نقش ببندد که چرا من تاکید دارم که حتی در مقابل کوتاهی های مرد هم خوش رفتاری کنند. ببینید! من با این توصیه قصد پوشاندن و نادیده گرفتن اشتباه مرد را ندارم. اما معتقدم که جواب بدی را نباید با بدی داد چون وضعیت نه تنها خوب نمی شود ، بلکه بدتر نیز خواهد شد . همانطور که قرآن و اهل بیت علیهم السلام بارها به این نکته اشاره کرده اند.

من در ادامه و در روزهای آینده توصیه های خود را به مردان ذکر خواهم کرد تا با رعایت آنها از بروز چنین اشتباهات و اختلافاتی جلوگیری کنند.

اما در این قسمت به این نکته می پردازیم که زن چگونه می تواند اقتدار مرد خود را حفظ نموده و به مرد خود حس اقتدار بخشد:

آنچه به مردان حس اقتدار می دهد تحسین آنهاست

اگر می خواهید همسرتان یک همسر ایده آل و آنطوری که شما می خواهید شود ، با تحسین کردنش از او یک قهرمان بسازید و به او افتخار کنید.

جملاتی نظیر: من به تو افتخار می کنم ، من افتخار می کنم که شوهری مثل تو دارم و … به شدت در مرد اثر می گذارد و محبت شما را در وجود همسرتان چند برابر خواهد کرد

مثلاً اگر همسرتان یک لباس برایتان خریده از خریدش تعریف کنید و بگویید چقدر خوش سلیقه ای و … نه اینکه با جملاتی مثل : این چیه خریدی؟ برو بده خواهرت بپوشه و … اقتدارش را زیر سوال ببرید.

خانوم های بزرگوار! تا به حال به این مسئله اندیشیده اید که چرا مردان از خرید و بازار فراری اند ؟ به خاطر اینکه خانوم ها راه می افتند و مردان هم باید به دنبالشان به این مغازه و آن مغازه بروند ، در حالیکه این رفتار با اقتدار طلبی مرد جور در نمی آید. چند بار خرید را به مرد بسپارید و وقتی خرید کرد از خریدش تعریف کنید ، بعد ببینید چقدر مرد به خرید راغب می شود.

خلاصه اگر زنی طالب همسری مهربان و با محبت و یک زندگی شیرین و بی دغدغه می باشد باید تا می تواند از خوبی های همسرش صحبت کرده و صفات خوب همسرش را تحسین کند و در مقابل بدی های همسرش را اصلاً نبیند و به زبان نیاورد. خانم ها مطمئن باشند وقتی خوبی های همسرشان را تحسین و بدی هایش را ندیدند ، بعد از مدتی بدی های مردشان کم شده و برطرف می گردد

همانطور که گفتیم برای شیرین شدن زندگی :

مرد باید به زن محبت کند و از جملاتی مثل دوستت دارم زیاد استفاده کند

زن باید با جملاتی مثل من بهت افتخار می کنم همسرش را تحسین کرده و از او یک قهرمان بسازد و عمدتاً به کار بردن جملاتی از قبیل دوستت دارم در مرد تأثیر چندانی ندارد.

اما در مورد کودک تشویق جواب می دهد. لذا اگر والدین خواهان فرزندی اجتماعی ، با ادب و سر به راه هستند باید بچه خود را تشویق نمایند.

والدین گرامی! من شدیداً تاکید می کنم که از تنبیه فیزیکی به شدت خودداری کنید ، زیرا عوارض بسیار خطرناکی را به دنبال دارد که یکی از آن عواقب این است که بچه شما اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد.

لذا لازم است که بچه را تشویق کنیم اما با یک چارچوب خاص:

تشویق صفات اکتسابی آری ، صفات ذاتی خیر

یک نکته بسیار مهم که معمولاً خانواده ها رعایت نمی کنند این است که هرگز نباید صفات ذاتی بچه از قبیل زیبایی ، خوش اندامی و … او را تشویق کرد ، بلکه باید تنها به تشویق صفات اکتسابی مثبت او اکتفا کنیم .صفات اکتسابی مثبت همان صفات خوبی است که فرزند شما در طول زندگی کسب می کند مثل ادب ، سلام کردن ، درس خواندن و …

تشویق صفات ذاتی بچه عوارض خطرناکی را به دنبال دارد. مثلاً اگر مادری مدام زیبایی بچه اش را تشویق کند و به او بگوید چقدر تو خوشگلی و … در اینجا بچه حساسیت زیاد و ویژه ای روی چهره و اندامش پیدا می کند و این عوارض منفی دارد. زیرا بچه ی شما یا واقعاً زیباست که در این صورت سعی می کند این زیبایی را به دیگران نشان دهد و لذا مدت زمان طولانی را جلوی آینه یا سرگرم زیباتر جلوه دادن خود می نماید و با حضور در جامعه ممکن است به پشتوانه ی همین زیبایی ، به روابط نا مشروع و جاهای نا مناسب هم کشیده شود و این باعث شده که کم کم از فضای درس خواندن و نظم و… فاصله بگیرد

و یا فرزند شما واقعاً زیبا نیست و مادرش از روی حس مادرانه او را زیبا می خواند ، در این صورت فرزند شما با پی بردن به زیبا نبودن خود سرخورده شده و حتی ممک است دچار بدبینی و سوء ظن به خدا و عوارض خطرناک دیگر گردد

اما در طرف مقابل وقتی شما صفات اکتسابی او را تشویق می کنید ، بچه سعی می کند آن صفت را در خود تقویت کرده و به سوی صفات خوب دیگر تشویق شود. مثلاً وقتی مادری صفت راستگویی فرزندش را تشویق می کند ، این صفت در او تقویت شده و او در شرایط سخت هم حاضر به دروغگویی نمی شود و همچنین وقتی مشاهده می کند شما نسبت به صفات خوب او حساس هستید و تشویقش می کنید سعی می کند شمار صفات خوبش را بالا ببرد

تشویق کودک یک بُعد نباشد

بعضی از والدین گرامی همیشه بچه هایشان را با خرید اسباب بازی تشویق می کنند یا همیشه به او پول می دهند و …

این نوع تشویق یک بُعدی باعث می شود که کودک شما پُر توقع شود و زیاده خواه گردد. مثلاً وقتی والدین همیشه در مقابل کارها و صفات اکتسابی مثبت کودک خود ، برایش اسباب بازی می خرند ، به مرور زمان این کودک به اسباب بازی های ارزان قیمت رضایت نمی دهد و هر بار اسباب بازی گرانتر را مطالبه می کند. اما اگر تشویق ها مختلف باشد مثلاً یک بار پول باشد ، یک بار اسباب بازی ، یک بار تنها تشویق لفظی ، یک بار بردن به پارک و … دیگر بچه پر توقع نخواهد شد

تشویق متناسب با سن بچه باشد

مثلاً برای بچه هایی که خواندن بلد نیست کتاب قصه نخریم. چون از هدیه اش لذت نمی برد و دیگر تشویق برایش جذابیت ندارد.

تشویق به اندازه باشد

اگر تشویق بیشتر از عملکرد بچه باشد ، ضد تشویق خواهد بود. مثلاً بعضی از پدر و مادرها برای فرزندشان در قبال قبولی در کنکور ماشین می خرند که این بسیار بد است ، چون هدیه خیلی بیشتر از کاری است که او انجام داده و این بچه را پر توقع می کند و دیگر به هدایای کوچک راضی نمی گردد.

تشویق اگر لفظی است ، حرف های غیر واقعی نباشد

مثلاً بعضی از والدین به بچه هایشان می گویند تو بهترین پسر روی زمین هستی ، این حرف ها دروغ است و بچه ها اگرچه به روی شما نمی آوردند ولی دروغ بودن آن را تشخیص می دهند

گاهی تشویق جلوی دیگران باشد

مثلاً به خاطر یک کار خوب گاهی کودکتان را در یک میهمانی یا در مدرسه تشویق کنید

البته تشویق و بوسیدن نوجوان جلوی دیگران هرگز جواب نمی دهد. چون نوجوان در حال گذراندن یک برهه حساس و ورود به جوانی است و با تشویق و بوسیدن او جلوی دیگران احساس تحقیر به او دست می دهد

تشویق باید به طور مشخص باشد

یعنی به کودک بگویید که به خاطر فلان کار خوب برایت این هدیه را خریده ام. چون وقتی شما علت تشویق را می گویید باعث رشد آن عمل در فرزندتان خواهید شد. اما اگر بگویید چون پسر خوبی بودی برایت هدیه گرفتم اثر خاصی ندارد.

بنیاد روانی زن بر اساس عاطفه می باشد. لذا اگر در زندگی بلد بودیم که از عاطفه ی زن مراقبت نمائیم  و به عبارت دیگر عاطفه اش را تکریم کردیم ، زندگی مشترکمان شیرین خواهد شد و الا اگر خدایی نکرده عاطفه ی زن خدشه دار شود ، مشکلات زیادی در زندگیمان ایجاد خواهد شد.

پس همانطور که زن باید در طول زندگی اش از اقتدار مرد محافظت نماید و هرگز اقتدار شوهرش را نشکند ، مرد نیز باید تمام تلاشش را به کار گیرد که عاطفه زنش را زیر سوال نبرد و آن را نشکند.

رفتارهای عاطفه شکن

: 1تحقیر عاطفه و زیر سوال رفتن احساسات

به عنوان مثال اگر مردی وارد خانه شد و دید همسرش در حال گریه کردن است ، نباید بگوید: چرا گریه می کنی؟ باز ما اومدیم حرف بزنیم تو زدی زیر گریه ؟ کشتی ما رو با این گریه هات و …

مرد خانه باید بداند که با به کار بردن جملاتی از این قبیل و بروز چنین رفتاری ، موجب تحقیر عاطفه و زیر سوال رفتن احساسات همسرش خواهد شد و بنیاد عاطفی زن با چنین حرکاتی به یکباره فرو می ریزد.

آقای محترم! همسر شما یا برای گریه اش دلیل درست و منطقی دارد ( مثل فوت نزدیکانش ) یا با دلیل غلط و غیر منطقی گریه می کند ( مثل قضاوت غلط  در مورد رفتار اطرافیان و … )  ، در هیچ صورتی نباید او را سرزنش کنید. بلکه راه صحیح و درست این است که زن را در گریه با بیان جملاتی از قبیل: می فهمم که خیلی ناراحتی ، می دونم چه حسی داری ، درکت می کنم و … همراهی کنید و بعد از اینکه آرام شد ، اگر گریه اش به خاطر مسئله ای است که نیاز به حل شدن دارد ، مثلاً به خاطر مریضی بچه گریه می کند ، بعد از همراهی و همدردی با او در گریه و آرام شدنش ، با هم بچه را به دکتر ببرید.. شما با همراهی کردن او در چنین حالتی (هر چند دلیل غلطی موجب بروز این رفتار شده باشد) احساسات همسرتان را تکریم کرده اید و این مسئله به همسرتان آرامش می دهد.

یا اگر دختر کوچولوی شما مثلاً عروسکش را گم کرده و گریه می کند ، هرگز در قبال گریه او نگویید: گریه نداره که ، ناراحت نباش ، یکی دیگه برات می خرم و … چون این جملات موجب تحقیر عاطفه و فروپاشی آن می شود و دخترتان احساس می کند که شما او را درک نمی کنید ،لذا راه درست در چنین حالتی این است که ابتدا با گفتن جملاتی مثل: آخی ! می دونم چقدر ناراحتی دخترم ، خیلی دوستش داشتی ، نه؟ و … او را در گریه همراهی کنید و وقتی آرام شد به او بگویید که اشکالی نداره ، میریم بازار و یه عروسک خوشگل دیگه می خریم .

این نوع برخورد هر چند سطحی به نظر می رسد ، اما در باطن بسیار عمیق و ضروری است. لذا عاجزانه از مردان درخواست می کنم که در رعایت آن دقت نمایند و والدین گرامی نیز در برخورد با دختران خود از چنین نکته مهم و ظریفی غافل نباشند.

:2سکوت و صحبت نکردن با زن

سکوت مرد به شدت زن را آزار می دهد. لذا آقایان گرامی باید در این امر کوتاهی نکرده و به بهانه های مختلف به صحبت با همسرشان بپردازند.

دکتر جانگری ( نویسنده ی کتاب مردان مریخی زنان ونوسی) یکی از بزرگان روانشناسی است که نظریاتش با مبانی دینی ما هم خوانی زیادی دارد . ایشان معتقد است که هر مردی باید در طول هفته 15 ساعت  با همسرش صحبت نماید.اما متأسفانه بعضی از آقایان 15 دقیقه نیز برای صحبت با شریک زندگی شان وقت نمی گذارند.

برای زن مهم نیست که شما چه می گویید ، بلکه  اصل گفتگو برایش اهمیت دارد. پس برای حفظ و پاسداشت عاطفه ی همسرتان با او صحبت کنید.

به این مثال توجه کنید:

خانوم به شوهرش می گوید: امشب برویم به پدر و مادرم سر بزنیم. مرد قبول می کند اما هدفش تنها سر زدن به  خانواده ی زنش می باشد . لذا بعد از یک ساعت که در منزل پدر زنش نشسته ، می گوید : خانوم آماده شو تا بریم. اما زن می گوید: چه خبره ، حالا بشین ، تازه اومدیما. علت اینکه زن این جملات را به کار می برد و می گوید: الان برای رفتن زود است ، این می باشد که  زن دوست دارد همچنان با مادر و خواهرش حرف بزند و هنوز از حرف زدن با آنان سیر نشده است. یا در جاهای مختلف مشاهده می شود که عده ای از زنان همسایه دور هم جمع می شو ند و با هم به صحبت می پردازند یا معمولاً خانوم ها با تلفن بیشتر صحبت می کنند. این مسائل کاملاً طبیعی است ، چون زن نیاز زیادی به صحبت کردن با دیگران دارد ، به خصوص صحبت با همسر خودش.

اما گفتگو با همسر مهارت می خواهد و برای کسب مهارت گفتگو باید نکاتی را رعایت کرد.

مهارت های گفتگو با همسر:

حفظ حریم ها

در زمان گفتگو مرد باید مواظب باشد که با حرف هایش عاطفه ی زن را نشکند و زن نیز باید مواظب باشد که با صحبت هایش اقتدار مرد را زیر سوال نبرد

برای گفتگو زمان بگذاریم

مثلاً در طول روز یک زمان مشخص را مخصوص صحبت با همسرتان قرار دهید. علت اینکه می گویم برای صحبت با همسرتان زمان مشخصی را انتخاب کنید ، این است که هر صحبتی را داخل در صحبت با همسر قرار ندهید. مثلاً به مرد می گوییم:  چرا با زنت صحبت نمی کنی؟  می گوید : من صحبت می کنم. هر روز می پرسم قبض برق نیامده یا غذا حاضر است و …

آقایان عزیز! منظور ما از صحبت با همسر غیر از این محاورات روزانه شماست. لذا یک زمان خاص را معین کنید و با همسرتان در آن مدت معین صحبت نمایید. به عنوان مثال یکی از اساتید ما می فرمود: من روزی نیم ساعت با خانومم به اتاقمان رفته و شروع به صحبت می کنیم و در این مدت زمان هیچ کس را نمی پذیریم.

برای گفتگو مرد پیش قدم شود

در بیان مشکل و اظهار ناراحتی زن با او همدلی کنیم

گاهی ممکن است خانوم شما از قضیه ای رنج ببرد ، پس شما نیز با او همدلی کنید نه اینکه به او راه حل دهید. زن از شما همدردی می خواهد ، نه راه حل .

مثلاً خانومی کمرش درد می کند و این قضیه آزارش می دهد. وقتی که دردش را به زبان می آورد ، مرد نباید سریع بگوید : خب برو دکتر! چون او خودش بهتر از شما می داند که باید به دکتر مراجعه کند ، او هدفش از بیان درد این است که شما با او همدردی کنید ، لذا در چنین مواردی مرد باید با او همدردی نموده و جملاتی از قبیل: آخ بمیرم! خیلی درد داره نه ، می دونم چه دردی می کشی ، کمر اگه درد بگیره آدم خیلی اذیت میشه  و … را به زبان آورد و بعد از مدتی که زن احساس کرد شما با او همدرد هستید ، تازه به او بگوید برویم دکتر و معالجه کنیم.

در حین صحبت راه حل ندهیم

اگر همسر شما مشکلی را بیان کرد ، در حین صحبت راه حل ندهیم. مثلاً اگر در مورد درس نخواندن بچه صحبت کرد ، سریع راه حل ندهیم ، چون زن  از بیان آن مشکل می خواهد بفهمد که این قضیه چقدر برای شما مهم است نه اینکه در جستجوی راه حل آن باشد.

کلامش را قطع نکنیم

وقتی همسرتان حرف می زند کار دیگری انجام ندهید ، با موبایلتان ور نروید و به طور کلی شش دانگ حواستان با او باشد و به صورتش نگاه کنید. چون اگر زن احساس کند به گفته هایش توجه ندارید ، عاطفه اش لطمه می خورد.

بعد از شنیدن حرفهایش و همدلی و همدردی با او ، اگر مشکل نیاز به کمک و راه حل داشت ، به او در حل مشکل کمک کنیم

ما راه حل دادن در ابتدای کار را قبول نداریم ، بلکه همانطور که عرض کردیم اول باید با زن در مشکل همدردی کرد و بعد از مدتی اگر نیاز به کمک داشت با ارائه راه حل به او کمک کنیم.

گاهی برخی از افراد در مقابل مشکلات منزل و فرزندانشان بی تفاوت هستند و این قضیه به شدت زن را می آزارد. مثلاً بچه  دوستان ناباب دارد و مادر خانواده  با نگرانی این مسئله را به همسرش توضیح می دهد ، اما مردش تفاوتی نشان نمی دهد. آقایان محترم ! این رفتار و بی تفاوتی شما زن را به شدت پریشان می کند و عاطفه اش آسیب می بیند ، و آسیب بینی عاطفه زن برابر است با هزاران مشکل درون خانواده ای دیگر . پس مواظب باشید

خلاصه اینکه زن وقتی که صحبت می کند تخلیه می شود و اگر مردی به این قضیه توجه نداشته باشد ، زن تخلیه روانی نشده و آرامشش را از دست می دهد و عدم آرامش او برابر است با بهم خوردن نظام خانواده.

3 :بی توجهی کردن

در زندگی مشترک مرد باید به چند چیز توجه ویژه داشته باشد ، تا عاطفه ی همسرش خدشه دار نگردد:

توجه به ظاهر همسر

اگر مردی مشاهده کرد که همسرش لباس مرتبی پوشیده یا چهره اش را آرایش کرده است و یا عطر به خودش زده ، باید او را زباناً تشویق کند و بگوید که:  زیبا شده ای ، این لباس خیلی بهت میاد ، یا چه عطر خوشبویی زده ای.

از طرفی زنان نیز باید برای شوهران خود در منزل آرایش کنند ، تا مردانشان به انحراف کشیده نشوند. نقل است که پیامبر گرامی اسلام وقتی به زنان توصیه فرمودند که برای شوهرانتان در منزل آرایش کنید ، زنی خدمت حضرت ص رسیدند و عرض کردند: یا رسول الله! همسر من نابینا است ، من اگر هم آرایش کنم او نمی بیند. حضرت فرمودند: تو برای همسرت عطر بزن. لذا آرایش کردن برای شوهر ، موضوع حائز اهمیتی است ، اما متأسفانه در جامعه امروزی بعضی از زنان ، جنبه حلال و شرعی آن که آرایش برای همسرشان است را رها کرده و جنبه حرام و غیر شرعی آن که آرایش در منظر دید نامحرم است را برگزیده اند.

به هر حال مرد اگر به تغییرات ظاهری همسرش توجه نکند ، عاطفه ی همسرش شکسته خواهد شد.

توجه به کارکرد ها و زحمت ها و تغییرات مثبت

آقایان محترم! هنگام ورود به خانه اگر تغییری در خانه مشاهده کردید ، زبانی از همسرتان تشکر کنید. مثلاً همسرتان از صبح با هزار زحمت لباس های چرکین را شسته ، خانه را مرتب کرده ، در و پنجره را برق انداخته ، اما شما بدون توجه به این موارد،  یک خسته نباشید خشک و خالی نیز به او نمی گویید. مطمئن باشید گفتن یک جمله کوتاه مثل: خیلی زحمت کشیدی ، دستت درد نکنه ، خسته نباشی. یا اگه تو نبودی معلوم نبود ما باید چیکار می کردیم و از این قبیل جملات ، تمام خستگی را از تن همسرتان خارج نموده و شادابی خاصی را برایش به ارمغان خواهد داشت.

در مورد کودکان نیز رعایت این نکته ضروری است. متأسفانه ما عادت کرده ایم که مچ کودکانمان را در کارهای اشتباه بگیریم. مثلاً اگر پنج ساعت کودکمان ساکت و آرام نشسته اصلاً به او توجهی نداریم ، اما اگر یک اشتباه کوچک از او سر بزند ، شروع به داد و بیداد بر سرش می نماییم.

والدین گرامی! سعی کنید که از کودکانتان در کارهای خوب مچ گیری نمایید ، مثلاً اگر دیدید کودکتان وسایلش را مرتب می کندو نظم خوبی دارد ، به او زباناً بگویید که من این کار خوبت را دیدم و لذت بردم. این حرکت شما موجب تقویت آن رفتار و ترغیب کودک برای انجام رفتارهای خوب دیگر خواهد شد.

توجه به غذا

آقایان گرامی! همسر شما چندین ساعت در آشپزخانه زحمت می کشد تا وقتی شما از سر کار بر می گردید غذایتان آماده باشد. لذا وقتی غذا را خوردید ، به او بگویید که خوشمزه بود و بعد از تشکر از همسرتان از سر سفره برخیزید.

توجه به ناراحتی ها

آقایان باید توجه داشته باشند که مشکلات ، غالباً زن را بهم می ریزد. لذا اگر مردی در مورد مشکلات پیش آمده تفاوت چندانی به خرج ندهد ، این آشفتگی در زن تشدید خواهد شد و عوارض روانی خاصی را برای همسر و محیط خانه به وجود خواهد آورد. لذا اگر مشکلی در خانه ، یا محیط کار برایتان ایجاد شد ،پیگیری لازم را انجام دهید تا همسرتان بی تفاوتی را در رفتارتان احساس نکند.

توجه به مشکلات فرزندان

آقایان محترم! آنچه زن را به شدت آزار می دهد ، بی توجهی مرد به وضعیت فرزندانش می باشد. لذا در حل مشکلات فرزندانتان کوشا باشید.

توجه  در میهمانی ها و مسافرت ها

معمولاً مردان در این دو مورد از همسرشان غافل می شوند که این رفتار کاملاً غلط است. مثلاً روز جمعه  میهمان به منزل آنان می آید و مرد خانواده از زمان ورود میهمان ها با آنها شروع به صحبت می کند تا زمانی که آنها می خواهند بروند و در این مدت اصلاً فکر نمی کند که همسرش دارد چکار می کند ، در آشپزخانه چیزی کم نداردیا نه ، کمک می خواهد یا نه  و .. ؛ این مسئله تا حدود زیادی زن را آزار می دهد. در مسافرت ها هم همینطور. گاهاً مشاهده می شود که ( به خصوص در مسافرت های دوستانه) مرد دائماً با دوستانش است و انگار نه انگار که همسرش نیز با او به مسافرت آمده و باید وقتی را نیز برای گردش با او بگذارد. لذا آقایان بزرگوار! سعی کنید وقتی مهمان دارید حتماً چندین بار به همسرتان سر بزنید و به او بگویید: کمکی می خواهی ؟ ، چیزی لازم نداری؟ و… و در مسافرت ها نیز از او غافل نشوید و گردش با او را در اولویت کارهایتان قرار دهید

توجه به نیازهای ضروری

اگر در منزل یک مشکل به وجود آمده سریع آن را برطرف کنید. مثلاً خانومی می گفت : دو سال است لامپ آشپزخانه ی ما سوخته و شوهرم هنوز عوض نکرده است. خوب این رفتار ، زن را آشفته خاطر می کند. لذا توجه داشته باشید که اگر اتفاق و نقصی در منزل ایجاد شد سریعاً آن را برطرف نمایید.

تماس تلفنی در طول روز به همسر

خصوصاً مردانی که بخش زیادی از روز را در منزل نیستند ، باید سعی کنند در طول روز با خانومشان تماس بگیرند و حالش را جویا شوند ، این رفتار معجزه می کنند و همسرتان را به آرامش عجیبی می رساند. لذا حتماً سعی کنید که در طول روز تماسی هر چند کوتاه با همسرتان برقرار کنید و به او خسته نباشید گفته و حالش را جویا شوید.

توجه به نگرانی های همسر با اقدام فوری

مثلاً اگر قرار است جمعه میهمان بیاید ، خانوم ها از چند روز قبل جوش می خورند که چیزی کم نباشد و در پی برطرف کردن کاستی ها هستند. لذا اگر مردی بی تفاوت باشد و بگوید حالا تا جمعه وقت زیاد است و همان روز فلان چیز را می خرم ، این رفتار باعث آشفتگی زن و خدشه دار شدن عاطفه اش خواهد شد. لذا به این نکته باید توجه ویژه داشت و با رفع سریع کاستی ها در چنین شرایطی ، اسباب ناراحتی زن را از بین برد.

و نکته دیگر اینکه آقایان نباید هیچوقت بدون مشورت و هماهنگی با زنشان ، مهمان دعوت نمایند. زن هرگز میهمان ناخوانده دوست ندارد ، چون او علاقمند است که به نحو احسنت از میهمانانش پذیرایی کند و وقتی مردی بدون هماهنگی اولیه و در آخرین لحظات خبر آمدن میهمان را به همسرش می دهد ، موجب ناراحتی همسرش خواهد شد ، چون زن احساس می کند که فرصت مناسبی برای فراهم آوردن میهمانی آبرومند و خوب را ندارد. پس هرگز بدون هماهنگی او و به طور ناگهانی میهمان دعوت نکنید.

حضور در شرایط سخت

خانوم ها حضور مرد در شرایط سخت را هرگز فراموش نمی کنند. لذا سعی کنید در شرایط سخت و مهم ، مثل وضع حمل همسرتان و … در کنارش باشید. جوانی را سراغ دارم که یک ساعت مانده به مراسم عقدش در زمین فوتبال، بازی می کرد ، خوب وقتی زن چنین بی تفاوتی را از مردش می بیند ، از لحاظ عاطفی ضربه خورده و همسرش را یک مرد بی تفاوت و بی خیال می داند.

حضور در بیماری ها

زن خیلی دوست دارد که مرد در کنارش باشد خصوصاً در زمان بیماری.

آقایان بزرگوار! پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: نشستن مرد در کنار همسرش از اعتکاف در مسجد النبی ص محبوب تر است.

این روایت نشان از اهمیت حضور در کنار همسر دارد. لذا سعی کنید در اوقات بیکاری و حضور در منزل ، بیشتر وقتتان را با همسرتان سپری نمایید.

4:مقایسه کردن ممنوع

مقایسه دو صورت دارد:

مقایسه رفتاری

مقایسه رفتاری مصادیق مختلفی دارد. گاهی با بیان مستقیم صورت می گیرید ، که بسیار خطرناک است.

به مثالهایی از این قبیل مقایسه توجه کنید:

مثلاً  خانوم دوست دارد در ایام تابستان به مسافرت برود . اما شوهر از رفتن امتناع می کند. در این هنگام زن ناراحت شده و می گوید: از شوهر فلانی یاد بگیر، سالی چند بار میرن ایران گردی، ما که تو شوهر شانس نداشتیم. خوش به حال فلانی ، شوهرش آقاست و … زن با بیان این گفتار به شدت همسرش را سرخورده کرده و اقتدار او را می شکند و زمینه را برای پرخاشگری و بد دهنی او مهیا می کند

مثال دیگر اینکه مردی به منزل می آید و می بیند غذا آماده نیست یا خانه به هم ریخته است و شروع می کند به پرخاشگری و به زنش می گوید: به تو هم میگن زن ، یه کم از زن فلانی یاد بگیر ، همیشه خونه اش مثل دسته گله. تمیزه ، مرتبه ، همیشه بوی غذاش توی آپارتمان می پیچه و … مرد نیز با این رفتار عاطفه زنش را شکسته و او را بد اخلاق و سر خورده و بی اعتماد می کند.

یک صورت دیگر مقایسه رفتاری این است که زن یا مرد خواسته و یا ناخواسته  به جنس مخالف خود توجه نشان می دهند. که این هم خطرناک است.

به مثال های زیر توجه نمایید:

مردی در منزل نزد اعضای خانواده و یا حتی در مهمانی ها نزد دوستانش مدام از اخلاق و رفتار و گفتار منشی دفترش و یا یکی از همکاران زنش تعریف می کند. شاید او از این تعاریف قصدی نداشته باشد ، اما زن با شنیدن و دیدن این رفتار عاطفه اش شکسته شده و نوعی بدبینی نسبت به شوهر در ذهنش ایجاد می شود

و مثال دیگر اینکه زنی نزد همسرش و یا در میهمانی ها مدام از اخلاق و رفتار یکی از مردهای اقوام تعریف می کند. او نیز اگر واقعاً قصدی نداشته باشد ، باید بداند که شوهرش با شنیدن و مشاهده این رفتار اقتدارش ضربه خورده و سرخورده و بد اخلاق خواهد شد.

خلاصه اینکه مقایسه بسیار خطرناک است و اولین پیامی که به زن و مرد شما می دهد این است که او احساس می کند برای شما قابل پذیرش نیست و انتظارات شما را برآورده نکرده است و در یک کلام شما از او رضایت ندارید.

مقایسه ذهنی

مقایسه ذهنی بدین صورت است که مردی در ذهن خود همسرش را با زنان کوچه و خیابان و یا یکی از زنان محیط کار و … مقایسه می کند و هرگز این مسئله را به زبان نمی آورد. آیا این نوع مقایسه کردن نیز خطرناک است؟ آری. این نوع مقایسه کردن هم مضر و خطرناک است ، به خاطر اینکه دو پیامد منفی را به همراه دارد:

دلسردی و بی رغبتی به همسر

وقتی مردی در ذهن خود همسرش را با زنان کوچه و خیابان مقایسه می کند ، کم کم نسبت به همسر خود بی میل و رغبت شده و این بی میلی به همسر ، جرقه اختلافات و مشکلات درون خانواده ای را خواهد زد و به مرور زمان کار به جاهای باریک کشیده خواهد شد.

لذا در همین جا به خانوم هایی که با چهره های آرایش کرده و وضع نامناسب ظاهری به خیابان ها می آیند عرض می کنم که شما نه تنها کار حرامی را مرتکب شده اید ، بلکه اگر مردی با مشاهده شما و مقایسه چهره شما با همسرش ، نسبت به زن خود بی میل و دلسرد شده و زندگی اش به طلاق کشیده شود ، شما نیز مسئولید ، پس عاجزانه خواهشمندم که حاضر نشوید با این حرکتتان ، یک زندگی از هم بپاشد و کودکان معصومی بی سرپرست گردند.

کشش و تمایل به دیگری و احتمال ارتکاب به گناه

اگر مردی ( و یا بالعکس زنی) همسرش را در ذهن خود با دیگران مقایسه کند ، کم کم به شخص ذهنی خود متمایل شده و به سمت گناه کشیده خواهد شد. همانطور که امام علی علیه السلام می فرمایند: به هر گناهی که زیاد فکر کنید ، به آن مبتلا می شوید. متأسفانه امروزه در جامعه ما چندین قتل رخ داده که به خاطر ارتباط زن شوهر دار با مرد دیگر بوده و این اتفاقات عمدتاً به خاطر همین مقایسات بیجا می باشد ، لذا مشاهده می کنید که گاهی این عمل انسان را تا حد مرگ پیش می برد.

ریشه مقایسه چیست:

علت اینکه زن و مردی همسرشان را با دیگران مقایسه می کنند ، علاوه بر ضعف ایمان موارد زیر می باشد:

فراوانی ارتباط های بیجا با نا محرم

متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد ، ارتباطهای غیر ضروری با نامحرم زیاد شده است. مثلاً دانشجو حتماً باید از جنس مخالف خود جزوه بگیرد ، در حالیکه او قادر خواهد بود در میان دوستان هم جنس خود نیز جزوه تهیه نماید. یا بعضی از مردان در خیابان اگر آدرسی بخواهند فقط از زنان می پرسند ، در حالیکه  می تواند از مردان نیز آدرس مورد نظر را جویا شوند و از این قبیل مثال ها…

لذا آقایان و خانوم های بزرگوار! چه لزومی دارد که شما در شرایط غیر ضروری با نا محمرم ارتباط کلامی ، اجتماعی ، فعالیتی و … داشته باشید؟ حتی اگر ضرورت ایجاب می کند که با نامحرم برخورد داشته باشید ، نهایت دقت را داشته باشید که حریم ها حفظ شده و رفتارتان با نامحرم صمیمی نباشد و به حد ضرورت اکتفا کنید و هرگز بها نامحرم شوخی و بگو و بخند به راه نیندازید.رعایت این نکات بسیار مهم است و من با تجربه کامل ،  این نکات را برای شما ذکر می کنم.

توجه بیش از حد به عیب ها و نقص های همسر

آقایان و خانوم های بزرگوار! هر مرد و زنی دارای عیب و نقص هایی است ، چرا به جای دیدن خوبی های او تنها به بدی ها و نقص هایش می نگرید؟ مگر خود شما تمام رفتار و کردارتان کامل و بی نقص است؟  در ثانی شما با ملاحظه ی چهره ظاهری و بیرونی افراد ، آنها را با همسرتان مقایسه می کنید و این کاملاً غلط است ، زیرا هر مردی در محیط اجتماع سعی می کند عیب خود را بپوشاند ، لذا گاهاً پیش می آید که شما شخصی را خیلی خوب می دانید ، اما در یک مسافرت چند روزه مشاهده می کنید که بسیار بد اخلاق یا بی نظم و … است. لذا فکر نکنید که این مردی که در مهمانی ها و در محیط کار ، خوب و شیک و با ادب است ، در منزل نیز همین رفتار را دارد. لذا مقایسه کردن او با همسرتان از ریشه غلط است.

برای اصلاح مقایسه می کنیم

بعضی هم می گویند من از شوهر فلانی جلوی همسرم تعریف می کنم ، که شوهرم نیز خودش را مثل او کند و اصلاح شود. این فکر کاملاً غلط است و با هیچ یک از مبانی روانشناسی سازگار نیست و مطمئن باشید با مقایسه کردن شما نه تنها او اصلاح نخواهد شد ، بلکه بد رفتاری اش بیشتر می گردد.

آقایان و خانوم های محترم! امثال چنین مقایسه هایی گاهاً در زندگی ما به وفور مشاهده می شود ، و حتی گاهی ما ناخواسته چنین مقایسه هایی را انجام می دهیم ، ولی باید بدانیم خواسته و ناخواسته این مقایسه کردن زندگی ما را مختل کرده و آسیب های جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.

پیامدهای ویرانگر مقایسه در تربیت فرزند

مقایسه فرزندان با یکدیگر و یا با فرزندان دیگران ، پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد که به ذکر آن خواهم پرداخت:

حسادت

اگر بچه هایمان را با یکدیگر و یا با بچه های دیگران مقایسه کنیم ، اولین نتیجه اش روشن شدن شعله حسادت در وجود فرزندمان خواهد بود.

دو چیز سبب ایجاد حسادت در فرزندان خواهد شد: ۱) مقایسه ۲) تبعیض.

گاهی در بعضی خانواده ها دیده می شود که والدین یکی از بچه هایشان را بیشتر از بقیه دوست دارند و این دوست داشتن اضافی را در رفتار و در کردارشان نشان می دهند. والدین گرامی! این تبعیض شما ، اولین لطمه را به همان فرزندی وارد می کند که بیشتر از بقیه دوستش دارید. زیرا وقتی شما به او بیشتر توجه می کنید ، برادران یا خواهران دیگر او ، از روی حسادت به او کینه می ورزند و دشمنی شان با او روز به روز بیشتر شده و گاهاً او را از خود طرد می کنند . من به چشم خودم دیدم خانواده ای را که نسبت به یکی از فرزندانشان رفتار بهتر و توجه بیشتری داشتند و به مرور زمان بقیه بچه ها دشمن سر سخت این فرزند شدند و او را طرد نمودند. لذا نه بچه هایتان را به هم مقایسه کنید و نه بین آنها تبعیض قائل شوید.

کارشکنی و تخریب دیگران

وقتی شما کودکتان را مثلاً با پسر عمویش مقایسه می کنید و خوبی های پسر عمویش را بر سرش می کوبید ، فرزند شما دنبال بهانه ای می گردد تا پسر عمویش را جلوی شما بد جلوه دهد و با تهمت های مختلف شخصیت پسر عمویش را تخریب نماید.

احساس رضایت از کوچک شدن دیگران

وقتی فرزند شما مشاهده کرد که شما مدام از پسران همسایه و … تعریف می کنید ، کوچک شدن آنها برایش لذت بخش می گردد ، لذا وقتی متوجه می شود پسر همسایه فلان کار بد را انجام داده ، احساس خوشحالی می کند از اینکه او در نظر شما تحقیر شده است. این رفتار در آینده پسر شما را به انحرافات زیادی مثل تحقیر کردن دیگران از راه های مختلف می کشاند.

مخصوصاً کسانی که چند عروس دارند ، هرگز عروس ها را با هم مقایسه نکنند و یا خوبی های یک عروس را به رخ دیگر عروس ها نکشند ، زیرا حسادت  در آنها تقویت شده و برای تحقیر یکدیگر تلاش خواهند کرد.

دروغ ، کتمان ، تظاهر

بعضی از والدین می گویند: من خوبی های پسر همسایه را به بچه ام می گویم تا او نیز خود را مثل پسر همسایه اصلاح کند. من در اینجا به این دسته از والدین عرض می کنم که نه تنها پسر شما با این کار اصلاح نخواهد شد ، بلکه سعی می کند با دروغ و کتمان و ریا کاری عیب خود را بپوشاند. مثلاً شما مدام از درس خواندن پسر همسایه می گویید ، این رفتار باعث می شود که پسر شما از درس بیزار شده و در جواب شما که از او می پرسید درس خوانده است یا نه؟ ، به خاطر اینکه دوباره سرزنش نشود ، به دروغ می گوید: بله خوانده ام.

کنجکاوی و مچ گیری

وقتی شما از پسر خاله ی بچه  یا دیگران جلوی بچه تان تعریف می کنید و خوبی های او را به رخ بچه تان می کشید ، فرزند شما مدام در فکر این است که یک ایراد در پسر خاله اش پیدا کند و او را از چشم شما بیندازد.

کسانی که مقایسه می شوند ، دچار توهم غلط می شوند

مثلاً شما مدام پسرتان را تحقیر و خوبی های خواهرش را بر سرش می کوبید. این رفتار باعث می شود که اگر زمانی با دخترتان به بیرون از منزل بروید و پسرتان را با خود نبرید ، پسر شما با خود توهمات غلط کند و بگوید: حتماً رفتند تا براش چیزی بخرند ، اونا اصلاً من رو دوست ندارن و … و این توهمات عوارض خطرناکی در پی داشته که یکی  از عوارض مخرب آن ایجاد کینه در وجود پسرتان خواهد بود.

از بین رفتن اعتماد به نفس

وقتی مدام از ضعف فرزندتان صحبت می کنید و خوبی های دیگران را به رخش می کشید ، به مرور زمان او باور می کند که از دیگران کمتر است و احساس بیهودگی می کند و اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد

شعله ور شدن خطرناک نیاز به تعریف و تمجید دیگران

اگر به فرزندتان محبت نکنید و مدام با مقایسه کردن او با دیگران تحقیرش کنید ، او کمبود محبت را در خود احساس می کند و سعی می کند در جامعه کمبود محبت خود را جبران نماید؛ خصوصاً دختران. لذا اگر به دختری در منزل محبت نشود ، او در خیابان با یک جمله ی محبت آمیز کوتاه از طرف جنس مخالف ، به سمت او کشیده شده و رابطه اش با نا محرم آغاز می گردد که آثار مخربی را در پی خواهد داشت.

تلاش برای موفقیت با شیوه ی نا مشروع

وقتی شما کودکتان را تحقیر کردید و مثلاً گفتید نمرات تو همه اش تک هستند ونمرات پسر دائی ات بسیت است .فرزند  شما سعی می کند با کار حرام مثل تقلب هم که شده نمره ی خوب به دست آورد که این حرکت نه تنها به رشد علمی او کمک نمی کند ، بلکه آثار منفی زیادی نیز به دنبال خواهد داشت.

لذا والدین محترم! هرگز بین فرزندانتان تبعیض قائل نشده و در صورت بروز اشتباه از سوی آنان ، هرگز با دیگران مقایسه شان نکنید ، تا فرزندانی سالم و با اعتماد به نفس بالا داشته باشید

آنچه به کودک احساس امنیت می دهد:

محبت ، توجه ، بوسیدن و بازی والدین با کودک

والدین باید توجه لازم را به فرزندشان داشته باشند و با بیان احساسات ، محبت خود را به او نشان دهند و گاهی نیز با او بازی کنند.

والدین محترم! وقتی شما با کودکتان بازی می کنید ، در واقع دو پیام را به کودک انتقال داده اید: هم محبت و هم احساس امنیت

پدر و مادر با همدیگر و با خود بچه  ، با ملایمت صحبت کنند

من بچه ای را دیدم که دارای استرس زیادی بوده و فشارهای روانی زیادی را تحمل می کرد ، بعد از مدتی با مطالعه بر زندگی اش ، به این نتیجه رسیدم که پدر و مادر این فرزند در کودکی با هم دعوا و زد و خورد می کرده اند و این کودک شاهد چنین صحنه هایی بوده است ، و چون آن زمان احساس بی امنیتی می کرده ، استرس و فشار روانی در او نهادینه شده است. لذا توجه داشته باشید که اگر شما با عصبانیت ، صدای بلند و بی ادبانه با هم صحبت نمایید ،  یا با بچه اینگونه حرف بزنید ، او احساس بی امنیتی می کند و عوارض خطرناکی در وجودش ایجاد می گردد.

پرهیز از تنبیه بدنی

من در هفته های قبل خدمتتان عرض کردم که ، تنبیه باید به صورت محدود کردن بچه باشد و هر گز نباید بچه را کتک زد ، دوم اینکه بچه را به خاطر کارهای عمدی اش تنبیه نماییم ، نه کارهای سهوی ( جهت کسب اطلاع بیشتر به پست تنبیه فرزند مراجعه نمایید ) لذا والدین گرامی باید توجه داشته باشند که تنبیه بدنی فرزند ، عوارض بسیار خطرناکی را در پیش دارد که یکی از آنها احساس ناامنی در کودک است

پایبند بودن والدین به زندگی مشترک و عدم جدایی و قهر

کودکی را دیدم که بسیار ترسو ، بی اعتماد به خود و اطرافیان بود ، علت این رفتار را جویا شدم و متوجه گردیدم که پدر و مادرش چندین بار بر اثر دعوا ، قهر کرده اند و مادر کودک چند روزی را به منزل پدرش رفته است. والدین محترم! دعوا و قهر و تهدید به طلاق شما ، اولین و سهمگین ترین ضربه را به فرزندتان وارد خواهد کرد و مطمئن باشید بعضی از این عوارض به راحتی قابل حل شدن نخواهد بود.

مراقبت از بچه

گاهی ممکن است که بچه شما دوستانی داشته باشد که او را با بیان داستانهای ترسناک و … می ترسانند ، شما در این موارد باید ارتباط بچه را با آنها قطع کنید

دیدن فیلم های ترسناک برای بچه مضر است ، مدتی پیش مادری می گفت: دخترم فیلم ترسناک دیده و هر شب از ترس خوابش نمی برد و اضطراب شدیدی دارد. این فیلم ها کودک را تخریب می کند.

مشاهده فیلم های رزمی نیز برای کودک خطرناک است. لذا اگر والدینی علاقمند به فیلم رزمی هستند ، نباید جلوی کودکشان به مشاهده آن بپردازند ، زیرا به همان میزان که یک فیلم اکشن و رزمی به شما احساس هیجان می دهد ، چندین برابر به کودک شما احساس ناامنی منتقل می کند.

اطمینان دادن والدین به کودک

گاهی بچه  شما از برخی اتفاقات می ترسد ، در اینجا والدین باید به او اطمینان دهند که اگر خطری پیش آید ، آن را دفع می نمایند

به مثال زیر توجه کنید:

کودکی شب هنگام خواب به پدرش می گوید: بابا ! می ترسم امشب دزد بیاد . پدر می گوید: بگیر بخواب پسرم! دزد کجا بود؟ دزد نمیاد پسرم.

پدر گرامی! گرچه هدف شما از گفتن این جملات کاهش ترس فرزندتان بود ، اما باید بگویم که کودک شما با شنیدن این جملات هنوز ترسش برطرف نشده و احساس امنیت نمی کند ، لذا اگر می خواهید پاسخی به او دهید که او احساس امنیت نماید ، باید به او بگویید: نترس بابا! اگه دزد هم بیاد خودم با لگد می ندازمش بیرون ، مگه جرأت داره بچه من رو اذیت کنه ؟ می گیرم می ندازمش زندان که حالش جا بیاد.

این جملات ، از شما در ذهن کودکتان ، یک پناهگاه امن خواهد ساخت و کودک شما مطمئن است که اگرهم دزد بیاید ، با وجود پدر شجاعش، هیچ آسیبی نخواهد دید.

والدین گرامی! اگر فرزندی سالم و درس خوان و بدون آسیب روانی و تربیتی می خواهید ، تمام تلاش خود را به کار گیرید که به او احساس امنیت را هدیه نمایید. کودکان از زمان تولد  تا سن هفت سالگی به طور ویژه نیازمند احساس امنیت هستند. لذا توجه به این امر بسیار ضروری است

آنچه به زنان احساس امنیت می دهد

همانطور که گفتیم بعد از نیاز به آب ،غذا و هوا ، مهمترین نیاز هر خانواده ای ، احساس امنیت می باشد.

یکی از مسائلی که رعایت آن باعث می شود آرامش زن حفظ شده و به دنبال آن  آسایش  در محیط خانه و خانواده برقرار گردد ، حفظ امنیت زن می باشد.

امروز به ذکر چیزهایی می پردازیم که رعایت آنها به زن احساس امنیت می دهد:

تعهد و اظهار وفاداری مرد به زندگی مشترک

هر چه مردِ خانواده به زنش اطمینان دهد که به  زندگی وفادار است ، احساس امنیت در زن تقویت می گردد ، لذا آقایان بزرگوار حتی به شوخی هم به همسرانتان نگویید که می خواهم زن دوم بگیرم ، زیرا این شوخی شما ، ناخواسته در زن نوعی اضطراب و تشویش ایجاد خواهد کرد.

حمایت و اعلام پشتیبانی در سختی ها و مشکلات

بعضی از مردان نسبت به مشکلات خانوادگی و شخصی زنشان بی تفاوت یا کم تفاوت هستند. آقایان گرامی! اگر زنی احساس کند که در سختی ها تنها مانده ، امنیت و آرامش خود را از دست خواهد داد. لذا اگر در منزلتان مشکلی پیش آمد ، یا مسئله ای بین فرزندانتان و یا برای خود همسرتان وجود دارد ، که خانومتان را آزار می دهد ، سریعاً در جهت رفع آن تلاش کنید

تلاش و پشتکار برای تأمین و رفع مشکلات مالی خانواده

بعضی از آقایان اصلاً به مسائل مالی خانواده توجه ندارند و این همسرشان را آزار داده و امنیتش را از بین می برد. مردی که ولخرج است ، مردی که نسبت به موعد چک خود بی تفاوت است و … باید بداند که خانومش به جای او حرص خورده و آرامش و امنیتش زیر سوال خواهد رفت. لذا در زندگی خود برنامه داشته باشید.

ببینید! شما اگر برنامه داشته باشید ، هر چقدر که وضع مالی مناسبی  نداشته باشید ، باز خانومتان آرامش دارد ، چون می بیند که شما تلاش خود را می کنید. اما اگر شما بی برنامه باشید و بدون حساب و کتاب پول خرج کنید ، هر چند که وضع مالی تان خوب باشد ، باز خانومتان آرامش و امنیت نخواهد داشت ، چون مدام می ترسد که این ولخرجی ها ، شما را ورشکست کند

حضور و همراهی شوهر

آقایان محترم! زن ها دوست دارند بیشتر اوقات را با شوهرانشان باشند ، لذا اگر زنتان قصد رفتن به بازار ، خانه فامیل و … را داشت ، حتی الامکان با او بروید ، زیرا این حرکت شما احساس امنیت را در او تقویت می کند

روحیه تعقل ، تدبیر و مشورت خواهی

زن ها دوست دارند که همسرشان در زندگی با برنامه و فکر و با مشورت خواهی پیش رود و اگر مشاهده کنند که شوهرشان ناشیانه و احساسی کاری را انجام می دهد ، امنیتشان زیر سوال می رود.

ایمان و باورها و رفتارهای اعتقادی

مطمئناً هر مردی که اعتقادات مذهبی قوی تری دارد ، پیش همسرش مطمئن تر می باشد. من حتی به جرأت می توانم بگویم که اگر زن اعتقاد قوی هم نداشته باشد ، باز اگر شوهرش در اعتقادات قوی باشد ، به مراتب به او اطمینان بیشتری دارد نسبت به کسی که در اعتقادات سست تر است. مثلاً اگر مردی نگاهش را کنترل می کند و حریم ارتباط با نامحرم را حفظ می کند ، زنش به او اطمینان بیشتری دارد و می داند که اهل خیانت نیست و …

پرهیز از اعتیاد و رفیق بازی

ببینید! اگر مردی به مواد مخدر اعتیاد داشته باشد ، حتی اگر تیلیاردر هم باشد ، زنش امنیت و آرامش نخواهد داشت ، چون مدام در اضطراب است که نکند شوهرش روزی تمام اموالش را دود کند. و یا اگر مردِ خانه رفیق باز باشد ( توجه داشته باشید که رفیق بازی ، غیر از رفیق داشتن در حد متعادل است) و مدام با رفقایش به سر کند ، امنیت و آرامش زنش را از بین خواهد برد

عیب پوشی و راز داری

اگر خانوم اطمینان پیدا کند که شوهرش عیب ها و رازهای خانواده را به بیرون از محیط خانه منتقل نمی کند و برای دیگران مثل مادر و خواهر و … نقل نمی کند ، به مراتب احساس امنیت بالایی می کند

آنچه به مرد احساس امنیت می دهد

خانوم های محترم برای اینکه همسری متعادل داشته و امنیت او را حفظ نمایند ، باید نکات زیر را رعایت کنند:

پرهیز از تعیین مهریه های سنگین

مهریه سنگین مرد را به هم می ریزد و با خود می گوید: اگه یه دفعه بگه مهریه ام رو می خوام ، چه کنم؟ و…

خانواده های محترم! اولین پیامی که تعیین مهریه ی زیاد توسط شما ، به داماد و خانواده ی او انتقال می دهد ، این است که داماد احساس می کند شما به او اعتماد کافی را ندارید و می خواهید با تعیین مهریه ی زیاد استحکام زندگی دخترتان را تأمین کنید. بروز این احساس در داماد بسیار خطرناک است و شور و اشتیاق او را برای خدمت به همسرش تا حدودی کاهش می دهد. از طرفی این طرز فکر که مهریه ی زیاد باعث می شود که داماد به فکر طلاق دادن دخترمان نیفتد ، در موارد زیادی اشتباه است. زیرا علت اکثر طلاق ها به خاطر عدم تفاهم زن و مرد است ، لذا اگر مردی با زنش مشکل داشته باشد ، اگر هم به خاطر سنگینی مهریه او را طلاق ندهد ، مطمئناً به خاطر اختلافی که با او دارد ، زندگی را به کامش زهر می کند. لذا به جای تعیین مهریه ی بالا ، به دنبال یک جوان خوب باشید تا ایمان و اخلاق و دیگر خصوصیات اخلاقی اش تضمین کننده ی استحکام زندگی دخترتان باشد.

حضور زیاد  زن در منزل

خانوم های محترم! همانطور که شما دوست دارید که شوهرتان وقت زیادی را برای با شما بودن قرار دهد ، مردان نیز دوست دارند که همسرانشان بیشتر وقت خود را با آنها سپری نمایند و این مسئله به مردان امنیت و آرامش می دهد. لذا وقتی که همسرتان در منزل حضور دارد ، تا می توانید از رفتن به خانه ی همسایه ، اقوام و دوستان خودداری کنید و این دید و بازدیدها را یا با شوهرتان و یا با اجازه ی او در زمانی که او در محل کار حضور دارد، انجام دهید.

مراقبت از نظم و آرامش خانه

هر چه خانه بی نظم تر و نامرتب تر باشد ، احساس آرامش و امنیت در مرد کمتر می شود ، لذا به نظم و تمیزی خانه ی خود اهمیت زیادی دهید.

نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت می باشد بحث آماده بودن غذا و دیگر مایحتاج منزل است. این مسئله در خانه هایی که خانوم منزل شاغل می باشد بیشتر دیده می شود. خانوم های بزرگوار! من مخالف شاغل بودن خانوم ها نیستم ، اما تجربه نشان داده است که اگر زنی برای شوهر و فرزندانش غذا درست نکند و به آنها غذای حاضری یا غذای رستوران بدهد ، آرامش و امنیت آنها به شدت لطمه خورده و آسیب های فراوانی را به دنبال خواهد داشت. لذا حتی الامکان به این مسئله توجه داشته باشید. شاید شوهر شما به دلیل علاقه و احترامی که برایتان قائل است این مسئله را به زبان نیاورد ، ولی مطمئناً دوست دارد که دستپخت شما را بخورد و از غذاهای رستورانی رضایت چندانی ندارد.

اعتماد و پرهیز از تجسس

اگر زنی بیش از اندازه مردش را سوال و جواب کند ، امنیت و آرامش او را خدشه دار خواهد کرد.

خانوم های محترم! بازجویی شما و حساسیت بیش از حد شما در مورد رفتار مرد ، او را ناراحت می کند. لذا اگر می خواهید محبوب همسرتان باشید ، از این رفتار اجتناب نمایید.

عیب پوشی و راز داری

همانطور که شما دوست ندارید که عیب های خود و خانواده تان به گوش خانواده ی شوهرتان برسد ، مردتان نیز دوست ندارد که مشکلات درون خانواده ای و شخصی او ، به گوش خانواده شما برسد. لذا راز داری را به نحو احسنت مراعات کنید ،تا شوهرتان در کنار شما احساس امنیت و آرامش کند

قرآن می فرماید: هنَّ لباسٌ لَکُم و اَنتُم لِباسٌ لهُنَّ یعنی زن و مرد را لباس همدیگر آفریدیم تا عیب های هم را بپوشانند و برطرف نمایند. لذا سعی نکنید که عیب های همسرتان را به اقوام و بزرگان بگویید. شاید هدف شما از این کار اصلاح عیب همسرتان باشد ، اما گاهی این کار نتیجه ی بدتری را در پی خواهد داشت.

ایمان ، باورها و رفتارهای اعتقادی

هر چه زنی با ایمان تر باشد ، مردش او را بیشتر دوست دارد و می داند که از جانب او آزاری به او نخواهد رسید. می داند همسرش خیانت نخواهد کرد. می داند که فرزندانش منحرف نخواهند شد و …

البته افراط  و تفریط در دینداری آسیب های زیادی دارد که مجال صحبت پیرامون آن نیست و باید با مراجعه به کتب یا کارشناسان دینی از آن جلوگیری کرد.

پوشش مناسب و مراقبت در رفتارها و ارتباطات

خانوم های محترم! هر چه شما پوشیده تر باشید و رفتارتان در برخورد با نا محرم سنگین تر باشد ، مردتان احساس امنیت و آسایش بیشتری خواهد کرد. به وفور مشاهده شده خانوم هایی که بی حجاب هستند و خیلی راحت با نامحرم بگو و بخند راه می اندازند ، مورد سوء ظن فراوانی از سوی شوهرشان قرار گرفته اند. لذا اگر زنی حجاب داشته باشد و حریم ها را نگه دارد ، مردش در سفرهای کاری که مجبور است تنهایی برود ، با آرامش او را ترک نموده و مطمئن است که همسرش خیانت نمی کند ، ولی بالعکس ،عدم رعایت این موارد توسط خانوم و موجب بی اعتمادی و سوء ظن مرد نسبت به او خواهد شد.

اساسی ترین نیاز زن و مرد

زوج ها برای آرامش بخشی به یکدیگر اولاً باید نیازهای یکدیگر را بشناسند و ثانیاً سعی بر ارضای نیازهای یکدیگر کنند. قصد داریم در این ژست به ذکر این نیاز ها و روش ارضای آن صحبت کنیم

مهم ترین نیاز یک زن: معشوق واقع شدن است. چون بنیاد روانی زن بر اساس عاطفه تشکیل یافته است

و به خاطر اینکه مرد اقتدار طلب است ، مهمترین نیاز او ریاست همراه با تکریم و تایید شدن است.

آموزه های دین اسلام، متکی بر فطرت آدمی است، از این رو در آموزه های زناشویی اسلام به ارضای این دو نیاز اساسی زن و مرد توجه شده است.دو کلمه ی «لُعبَت» و «بَعل» در آموزه های دینی به چشم می خورد:

قال النبّی (ص): اِنّما المَراةُ لُعبةٌ مَن اتّخذها فلا یُضبها

پیامبر گرامی فرمود: زن لعبت است، هر کسی زن گرفت او را ضایع نگرداند.

و اِنِ امراةٌ خافت من بعلها نشوزاً اَو اعراضاً فلا جُناح علیها اَن یصلحا بینهما صلحاً والصلح خیرٌ

«اگر زنی از اعراض شوهرش بیم داشته باشد، اشکالی ندارد با یکدیگر صلح کنند (پاره از حقوق را صرفنظر کنند) و صلح بهتر است!»

کلمه لعبت به معنای : دلبر و معشوق است.

کلمه بَعل همان معنای بُت را می رساند که عرب و قرآن به طور استعاره برای شوهر استفاده کرده است.

همان گونه که دقت کردید، «زن» دلبر و معشوق در آموزه های دینی نامیده شده است. به عبارت دیگر مرد باید با همسرش اینگونه رفتار کند و نیاز « معشوق و دلبر واقع شدن» او را ارضاء کند ، این به منزله ی حیات و زندگانی زن است.بنابراین زن فقط وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست

و شوهر « بُت» نامیده شده است به عبارت دیگر زن باید به شوهرش مانند یک « بُت» احترام بگذارد و به گفته پیامبر اسلام(ص): زن برای شوهر در حد «سجده کردن» تواضع و کوچکی کند. البته منظور پیامبر تواضع در برابر شوهر است و الا سجده بر هر چیزی غیر از خدا و پرستش غیر خدا حرام است و این تعابیر ( بت و سجده ) استعاره ای است که اهمیت تواضع در برابر شوهر را می رساند.

پیامبر اسلام (ص): اگر دستور می دادم که فردی به فرد دیگر سجده کند، به زن دستور می دادم که به شوهرش سجده نماید. ( لذا می بینید که در این روایت پیامبر ص فرموده اگر می شد بر غیر خدا سجده کرد ، به زن می گفتم که به مردش سجده کند. این جمله برای بیان اهمیت احترام و تواضع زن در برابرب مرد است و الا طبق بیان خود حضرت سجده بر غیر خدا جایز نیست)

مرد باید بداند که محبت ، وجود زن را همواره مانند چشمه ای جوشان نگه می دارد. و اگر زن معشوق واقع نشود و به اندازه ی کافی به او محبت نشود ، این چشمه ی پر خیر و برکت خشک شده و اطرافیان او از قشنگی مهر و محبت زن بی بهره خواهند شد.

بقول ویل دورانت فیلسوف غربی : « زن وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست.»

لذا بهترین جمله ای که یک مرد می تواند به زن خود بگوید عبارت «عزیزم تو را دوست دارم» می باشد

بقول خانم جینا لمب روزو: « زن از رنج و مرگ خود ترسی ندارد ، فقط از این وحشت دارد که قبل از مردن آن کسی را که دوست دارد پی به شخصیت حقیقی او نبرده باشد ، تنها چیزی که زن از پدر و مادر و شوهر و فرزند و دوستان خود تمنا می کند آن است که او را فراموش نکنند. »

مردان عموماً در قلب خود همسرانشان را دوست دارند ولی کمتر این محبت قلبی خود را ابراز می کنند.

پیامبر اسلام(ص) فرموده اند: «اگر مرد به زن خود بگوید دوستت دارم ، هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی شود و همواره در خاطر او باقی می ماند»

اما مردان چگونه محبت قلبی خود را به همسرشان ابراز کنند:

در فواصل روز و شرایط مناسب، با الفاظی عاطفی محبت خود را به همسرش ابراز کنید.

هر چند وقت با اهداء یک شاخه ی گل، محبت قلبی خود را ابراز کنید.

گاهی با یادداشت کوتاهی عاشقانه، محبت قلبی خود را به تحریر در آورید.

روز تولد همسرتان و سالگرد ازدواج تان، را با برپایی جشن ساده و مختصر ارج نهید.

هر روز از محل کار خود ، با همسرتان تماس تلفنی داشته باشید.

در مقابل دیگران از خوبی های همسرتان تعریف کنید.

به اقوام همسرتان احترام کنید ، و از خطاهای آنها چشم پوشی کنید

عواقب ناشی از ناامنی در رفتار فرزند

بعد از نیاز به آب و غذا و هوا ، مهمترین نیاز در هر خانواده ، نیاز به امنیتمی باشد.

احساس نا امنی موجب بروز دو رفتار در کودک می شود:

بروز رفتارهای حاکی از اضطراب

اگر امنیت کودک شما خدشه دار گردد ، رفتارهای حاکی از اضطراب مثل ناخن جویدن ، شب ادراری ، کندن موی سر و صورت و … در وی پدیدار خواهد شد. لذا تا می توانید برای ایجاد احساس امنیت در فرزندتان تلاش کنید.

بچه در اتاق خود نمی خوابد

دومی رفتاری که با احساس نا امنی ، در کودک پدیدار می شود ، نخوابیدن کودک جدای از پدر و مادر خود می باشد.

برخی از والدین با این مشکل روبرو هستند و مدام سوال می کنند که چرا فرزندشان در اتاق خود نمی خوابد ؟ چرا همیشه دوست دارد در کنار آنها بخوابد ؟ و…

علت این رفتار کودک و ترس از جدا خوابیدن ، همان احساس نا امنی کردن است. اگر کودک شما چنین رفتاری را از خود بروز می دهد ، مطمئناً احساس امنیت خود را از دست داده است.

اما راه کارهایی برای اصلاح این رفتار

شاید شما نیز جزء والدینی باشید که به دنبال راه حلی برای جدا خواباندن کودکانشان می گردند.من به شما راه حل این مشکل را یاد می دهم.

شما باید سه کار را انجام دهید:

اول: عجله نکنید

والدین باید توجه داشته باشند که رفع این آسیب زمان می برد و نباید با فشار و زور گویی  ،کودک را به این امر وادار کنند. لذا با آرامش و حوصله با کودک خود رفتار کنید

از طرفی برخی از والدین نگاه به کودکان اطراف خود کرده و می گویند: بچه فلانی از دو سالگی جدا خوابیده و بچه ی ما بعد از چهار سال هنوز از جدا خوابیدن می ترسد و … این قیاس کاملاً غلط است ، زیرا شرایط خانواده ها متفاوت بوده و نباید بچه ها را با یکدیگر مقایسه نمود

دوم: با تشویق و حوصله عمل کنید

وقتی تصمیم گرفتید کودک را جدای از خود بخوابانید ، اگر دیدید که کودکتان از جدا خوابیدن می ترسد ، با او به اتاقش بروید ، کنارش بنشینید و با او حرف بزنید و یا قصه بگویید تا خوابش ببرد ، و وقتی خوابید از اتاق خارج شوید. حتی اگر نصف شب دیدید بلند شده و به اتاق شما آمده ، باز با حوصله و با مهربانی او را به اتاقش بازگردانید و آنقدر پیشش بمانید تا بخوابد و حتی اگر این آمدن های او به اتاقتان در طول شب چندین بار هم تکرار شد ، باز عصبانی نشوید و با حوصله این رفتار خود را تکرار کنید و مطمئن باشید بعد از مدتی این آسیب در او از بین خواهد رفت

سوم: اتاقش را مرکز تنبیه او قرار ندهید

هرگز کودکتان را در اتاقش تنبیه و دعوا نکنید ، و به طور کلی در اتاقش رفتاری را انجام ندهید که باعث شود او از اتاقش خاطره ی بدی داشته باشد و از اتاقش بدش بیاید. شما باید اتاق او را طوری تزئین کنید که او در اتاقش احساس آرامش کند. هدیه را در اتاقش به او بدهید ، تا خاطره خوبی را از اتاق خود داشته باشد

البته این راه حل ها را باید بعد از رعایت شش موردی که به کودک احساس امنیت می دهد ، انجام داد. لذا پست ( احساس امنیت یک نیاز ضروری است  را با دقت بخوانید و در منزل اجرا کنید و در کنار رعایت آنها ، برای رفع چنین آسیبی از این راه حل ها استفاده نمایید

 نظر دهید »

زندگینامه آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)

12 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

زندگينامه

سيد على حسینی خامنه‌اى فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌ و المسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در فروردین ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. او دومين پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سيد جواد خامنه‌اى هم مانند بيشتر روحانيون و مدرسان علوم دينى، بسيار ساده: «پدرم روحانى معروفى بود، اما خيلى پارسا و گوشه‌گير […] زندگى ما به‌سختى مى‌گذشت. من يادم هست شب‌هايى اتفاق مى‌افتاد كه در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت براى ما شام تهيه مى‌كرد. […] آن شام هم نان و كشمش بود.» امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين  توصيف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى  در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى!  هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل  مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود.  بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن  اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.» رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و  صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب  سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس  اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن  مدرسه گذراندند. در حوزه علميه

ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود.  سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات  را خواند. درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند:  «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه  مند و مشوّق بودند». ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه  «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب  «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر  پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور  مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره  مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند.  پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت.  رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از  «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند. در حوزه علميه نجف اشرف

آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع  بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت  عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ  حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد  يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را  پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى  ايشان به مشهد باز گشتند. در حوزه علميه قم

آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه  و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى،  امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343،  از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت  «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در  حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى  به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت  نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند: «به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و  وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان  بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى  بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى  خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در  آينده چنين و چنان مى شدند!… امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و  دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده  بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى  خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى  ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام  تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال  1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين  ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به  تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند. مبارزات سياسى

آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام  خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را  مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است،  هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه  سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت  احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد  کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت  تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش  انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين  آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد». همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)

آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز  امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد،  وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و  شکنجه ها و تبعيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند.  نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام  ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى  روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و  حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم  شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى  و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت  شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن  حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه  نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند. دوّمين بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس  برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و  سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و  افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم  قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد  امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و  آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما  روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه  زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند. سوّمين و چهارمين بازداشت

کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير  جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را  مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و  يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و  تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک  جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند. پنجمين بازداشت

حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى  نويسد: «از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى  جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند  با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين  بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که  دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت  بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران  از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و  کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و… گسترش بيشترى پيدا کرد». بازداشت ششم

در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد  «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم  مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى  کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال  ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه»  تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از  محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با  آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين  فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى  در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط  کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته  مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند.  سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس  برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت.  البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند. در تبعيد

رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى  مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم  مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و  در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال  مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره  شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت  بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را  ديدند. در آستانه پيروزى

درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران،  «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد  بهشتى، هاشمى رفسنجانى و… از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله  خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد  مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به  تهران آمدند. پس از پيروزى

آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به  فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند  که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط  به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم: ٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود:  شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و… دراسفند 1357. ٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358. ٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. ٭ امام جمعه تهران، 1358. ٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359. ٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. ٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع  جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات  و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق. ٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران. ٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله  خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام  خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال  1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند. ٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360. ٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366. ٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368. ٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر  کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و  مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل،  با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یازهرای اطهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس