یازهرای اطهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شناسنامه و مختصری از زندگانى‌ حضرت امام صادق (ع)

08 دی 1394 توسط عاطفه قنبری


شناسنامه و مختصری از زندگانى‌ حضرت امام صادق (ع)

خلاصه ای از مشخصات صادق آل محمد

اسم : جعفر
لقبها : صادق- مصدق - محقق - کاشف الحقایق - فاضل - طاهر - قائم - منجی - صابر
كنیه : ابوعبدالله - ابواسماعیل - ابوموسی
نام پدر : حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام )
نام مادر : فاطمه ( ام فروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بكر
زمان تولد : هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری
در روز جمعه یا دوشنبه ( بنا بر اختلاف ) در هنگام طلوع فجر مصادف با میلاد حضرت رسول . بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان را نیز برخی سال 80 هجری ذكر كرده اند .
محل تولد : مدینه منوره
عمر شریفش : 65 سال
مدت امامت : 34 سال
زمان رحلت ( شهادت ) : 25 شوال سال 148 هجری درباره زمان شهادت نیز گروهی ماه شوال و دسته ای دیگر 25 رجب را بیان كردند .
قاتل : منصور دوانیقی بوسیله زهر
محل دفن : قبرستان بقیع
زنان معروف حضرت : حمیده دختر صاعد مغربی ، فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب( علیهم السلام )
فرزندان پسر : موسی ( علیه السلام ) - اسماعیل - عبدالله - افطح - اسحاق - محمد - عباس - علی
فرزندان دختر : ام فروه - فاطمه - اسما كه اسماعیل ، عبدالله وام فروه مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین ( علیهما السلام )( نوه امام سجاد ) است . وامام موسی كاظم (علیه السلام) ، اسحاق و محمد كه مادرشان حمیده خاتون می باشد . وعباس ، علی ، اسماء و فاطمه كه هر یك از مادری به دنیا آمده اند .
نقش روی انگشتر حضرت : ما شاء الله لا قوة إلا بالله ، أستغفرالله .
اصحاب معروف امام صادق (علیه السلام) : ابان بن تغلب - اسحاق بن عمار- برید - صفوان بن مهران - ابوحمزه ثمالی – حریر بن عبدالله سجستانی زراره بن اعین شیبانی - عبدالله بن ابی یعفور-عمران بن عبدالله اشعری قمی .
روز زیارت ایشان : روزهای سه شنبه می باشد .
رخسار حضرت : بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرشان امام باقر (علیه السلام) بود . جز آنكه كمی لاغرتر و بلند تر بودند .
مردی میانه بالا ، سفید روی ، پیچیده موی و پیوسته صورتشان چون آفتاب می درخشید . در جوانی موهای سرشان سیاه و در پیری سفیدی موی سرشان بر وقار و هیبتشان افزوده بود . بینی اش كشیده و وسط آن اندكی برآمده بود وبر گونه راستش خال سیاه رنگی داشت .
ریش مبارك آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد كم پشت بود . دندانهایش درشت و سفید بود ومیان دو دندان
پیشین آن گرامی فاصله وجود داشت . بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ از رخسارش تغییر می كرد .

مختصری از زندگانى‌ حضرت امام صادق (ع)

1. امام‌ صادق‌ ( ع‌ )

حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ عليه‌ السلام‌ رئيس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( شيعه‌ ) در روز 17ربيع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود .

پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ “ام‌ فروه‌” دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بكر مى‌باشد.

كنيه‌ آن‌ حضرت‌ : “ابو عبدالله‌” و لقبش‌ “صادق‌” است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گراميش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربيت اوليه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چينى‌ كرده‌ است‌ .

پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ 19 سال‌ نيز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگى‌ كرد و با اين‌ ترتيب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود كه‌ هر يك‌ از آنان‌ در زمان‌ خويش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فيض‌ كسب‌ نور مى‌نمودند گذرانيد .

بنابراين‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهى‌ و افاضات‌ رحمانى‌ كه‌ هر امامى‌ آن‌ را دار مى‌باشد ، بهره‌مندى‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد كه‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتى‌ و شم‌ علمى‌ و ذكاوت‌ بسيار ، به‌ حد كمال‌ علم‌ و ادب‌ رسيد و در عصر خود بزرگترين‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گرديد .

پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ 34 سال‌ نيز دوره‌ امامت‌ او بود كه‌ در اين‌ مدت‌ “مكتب‌ جعفرى‌” را پايه‌ريزى‌ فرمود و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شريعت‌ محمدى‌ ( ص‌ ) گرديد .

زندگى‌ پر بار امام‌ جعفر صادق‌ ( ع‌ ) مصادف‌ بود با خلافت‌ پنج‌ نفر از بنى‌ اميه‌ ( هشام‌ بن‌ عبدالملك‌ - وليد بن‌ يزيد - يزيد بن‌ وليد - ابراهيم‌ بن‌ وليد - مروان‌ حمار ) كه‌ هر يك‌ به‌ نحوى‌ موجب‌ تألم‌ و تأثر و كدورت‌ روح‌ بلند امام‌ معصوم‌ ( ع‌ ) را فراهم‌ مى‌كرده‌اند ، و دو نفر از خلفاى‌ عباسى‌ ( سفاح‌ و منصور ) نيز در زمان‌ امام‌ ( ع‌ ) مسند خلافت‌ را تصاحب‌ كردند و نشان‌ دادند كه‌ در بيداد و ستم‌ بر امويان‌ پيشى‌ گرفته‌اند ، چنانكه‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در 10 سال‌ آخر عمر شريفش‌ در ناامنى‌ و ناراحتى‌ بيشترى‌ بسر مى‌برد .

2. عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌ )

عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) يكى‌ از طوفانى‌ترين‌ ادوار تاريخ‌ اسلام‌ است‌ كه‌ از يك‌ سواغتشاشها و انقلابهاى‌ پياپى‌ گروههاى‌ مختلف‌ ، بويژه‌ از طرف‌ خونخواهان‌ امام‌ حسين‌ ( ع‌ ) رخ‌ مى‌داد ، كه‌ انقلاب‌ “ابو سلمه‌” در كوفه‌ و “ابو مسلم‌” در خراسان‌ و ايران‌ از مهمترين‌ آنها بوده‌ است‌ . و همين‌ انقلاب‌ سرانجام‌ حكومت‌ شوم‌ بنى‌ اميه‌ را برانداخت‌ و مردم‌ را از يوغ‌ ستم‌ و بيدادشان‌ رها ساخت‌ . ليكن‌ سرانجام‌ بنى‌ عباس‌ با تردستى‌ و توطئه‌ ، بناحق‌ از انقلاب‌ بهره‌ گرفته‌ و حكومت‌ و خلافت‌ را تصاحب‌ كردند . دوره‌ انتقال‌ حكومت‌ هزار ماهه‌ بنى‌ اميه‌ به‌ بنى‌ عباس‌ طوفانى‌ترين‌ و پر هرج‌ و مرج‌ ترين‌ دورانى‌ بود كه‌ زندگى‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) را فراگرفته‌ بود .

و از ديگر سو عصر آن‌ حضرت‌ ، عصر برخورد مكتبها و ايدئولوژيها و عصر تضاد افكار فلسفى‌ و كلامى‌ مختلف‌ بود ، كه‌ از برخورد ملتهاى‌ اسلام‌ با مردم‌ كشورهاى‌ فتح‌ شده‌ و نيز روابط مراكز اسلامى‌ با دنياى‌ خارج‌ ، به‌ وجود آمده‌ و در مسلمانان‌ نيز شور و هيجانى‌ براى‌ فهميدن‌ و پژوهش‌ پديد آورده‌ بود .

عصرى‌ كه‌ كوچكترين‌ كم‌ كارى‌ يا عدم‌ بيدارى‌ و تحرك‌ پاسدار راستين‌ اسلام‌ ، يعنى‌ امام‌ ( ع‌ ) ، موجب‌ نابودى‌ دين‌ و پوسيدگى‌ تعليمات‌ حيات‌بخش‌ اسلام‌ ، هم‌ از درون‌ و هم‌ از بيرون‌ مى‌شد .

اينجا بود كه‌ امام‌ ( ع‌ ) دشوارى‌ فراوان‌ در پيش‌ و مسؤوليت‌ عظيم‌ بر دوش‌ داشت‌ . پيشواى‌ ششم‌ در گير و دار چنين‌ بحرانى‌ مى‌بايست‌ از يك‌ سو به‌ فكر نجات‌ افكار توده‌ مسلمان‌ از الحاد و بى‌دينى‌ و كفر و نيز مانع‌ انحراف‌ اصول‌ و معارف‌ اسلامى‌ از مسير راستين‌ باشد ، و از توجيهات‌ غلط و وارونه‌ دستورات‌ دين‌ به‌ وسيله‌ خلفاى‌ وقت‌ جلوگيرى‌ كند .

علاوه‌ بر اين‌ ، با نقشه‌اى‌ دقيق‌ و ماهرانه‌ ، شيعه‌ را از اضمحلال‌ و نابودى‌ برهاند ، شيعه‌اى‌ كه‌ در خفقان‌ و شكنجه‌ حكومت‌ پيشين‌ ، آخرين‌ رمقها را مى‌گذراند ، و آخرين‌ نفرات‌ خويش‌ را قربانى‌ مى‌داد ، و رجال‌ و مردان‌ با ارزش‌ شيعه‌ يا مخفى‌ بودند ، و يا در كر و فر و زرق‌ و برق‌ حكومت‌ غاصب‌ ستمگر ذوب‌ شده‌ بودند ، و جرأت‌ ابراز شخصيت‌ نداشتند ، حكومت‌ جديد هم‌ در كشتار و بى‌عدالتى‌ دست‌ كمى‌ از آنها نداشت‌ و وضع‌ به‌ حدى‌ خفقان‌آور و ناگوار و خطرناك‌ بود كه‌ همگى‌ ياران‌ امام‌ ( ع‌ ) را در معرض‌ خطر مرگ‌ قرار مى‌داد ، چنانكه‌ زبده‌هايشان‌ جزو ليست‌ سياه‌ مرگ‌ بودند .

“جابر جعفى‌” يكى‌ از ياران‌ ويژه‌ امام‌ است‌ كه‌ از طرف‌ آن‌ حضرت‌ براى‌ انجام‌ دادن‌ امرى‌ به‌ سوى‌ كوفه‌ مى‌رفت‌ . در بين‌ راه‌ قاصد تيز پاى‌ امام‌ به‌ او رسيد و گفت‌ : امام‌ ( ع‌ ) مى‌گويد : خودت‌ را به‌ ديوانگى‌ بزن‌ ، همين‌ دستور او را از مرگ‌ نجات‌ داد و حاكم‌ كوفه‌ كه‌ فرمان‌ محرمانه‌ ترور را از طرف‌ خليفه‌ داشت‌ از قتلش‌ به‌ خاطر ديوانگى‌ منصرف‌ شد .

جابر جعفى‌ كه‌ از اصحاب‌ سر امام‌ باقر ( ع‌ ) نيز مى‌باشد مى‌گويد : امام‌ باقر ( ع‌ ) هفتاد هزار بيت‌ حديث‌ به‌ من‌ آموخت‌ كه‌ به‌ كسى‌ نگفتم‌ و نخواهم‌ گفت‌ …
او روزى‌ به‌ حضرت‌ عرض‌ كرد مطالبى‌ از اسرار به‌ من‌ گفته‌اى‌ كه‌ سينه‌ام‌ تاب‌ تحمل‌ آن‌ را ندارد و محرمى‌ ندارم‌ تا به‌ او بگويم‌ و نزديك‌ است‌ ديوانه‌ شوم‌ .
امام‌ فرمود : به‌ كوه‌ و صحرا برو و چاهى‌ بكن‌ و سر در دهانه‌ چاه‌ بگذار و در خلوت‌ چاه‌ بگو : حدثنى‌ محمد بن‌ على‌ بكذا وكذا … ، ( يعنى‌ امام‌ باقر ( ع‌ ) به‌ من‌ فلان‌ مطلب‌ را گفت‌ ، يا روايت‌ كرد ) .

آرى‌ ، شيعه‌ مى‌رفت‌ كه‌ نابود شود ، يعنى‌ اسلام‌ راستين‌ به‌ رنگ‌ خلفا درآيد ، و به‌ صورت‌ اسلام‌ بنى‌ اميه‌اى‌ يا بنى‌ عباسى‌ خودنمايى‌ كند .
در چنين‌ شرايط دشوارى‌ ، امام‌ دامن‌ همت‌ به‌ كمر زد و به‌ احيا و بازسازى‌ معارف‌ اسلامى‌ پرداخت‌ و مكتب‌ علمى‌ عظيمى‌ به‌ وجود آورد كه‌ محصول‌ و بازده‌ آن‌ ، چهار هزار شاگرد متخصص‌ ( همانند هشام‌ ، محمد بن‌ مسلم‌ و … ) در رشته‌هاى‌ گوناگون‌ علوم‌ بودند ، و اينان‌ در سراسر كشور پهناور اسلامى‌ آن‌ روز پخش‌ شدند .
هر يك‌ از اينان‌ از طرفى‌ خود ، بازگوكننده‌ منطق‌ امام‌ كه‌ همان‌ منطق‌ اسلام‌ است‌ و پاسدار ميراث‌ دينى‌ و علمى‌ و نگهدارنده‌ تشيع‌ راستين‌ بودند ، و از طرف‌ ديگر مدافع‌ و مانع‌ نفوذ افكار ضد اسلامى‌ و ويرانگر در ميان‌ مسلمانان‌ نيز بودند .

تأسيس‌ چنين‌ مكتب‌ فكرى‌ و اين‌ سان‌ نوسازى‌ و احياگرى‌ تعليمات‌ اسلامى‌ ، سبب‌ شد كه‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) به‌ عنوان‌ رئيس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( تشيع‌ ) مشهور گردد .
ليكن‌ طولى‌ نكشيد كه‌ بنى‌ عباس‌ پس‌ از تحكيم‌ پايه‌هاى‌ حكومت‌ و نفوذ خود ، همان‌ شيوه‌ ستم‌ و فشار بنى‌ اميه‌ را پيش‌ گرفتند و حتى‌ از آنان‌ هم‌ گوى‌ سبقت‌ را ربودند. .

امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) كه‌ همواره‌ مبارزى‌ نستوه‌ و خستگى‌ناپذير و انقلابيى‌ بنيادى‌ در ميدان‌ فكر و عمل‌ بوده‌ ، كارى‌ كه‌ امام‌ حسين‌ ( ع‌ ) به‌ صورت‌ قيام‌ خونين‌ انجام‌ داد ، وى‌ قيام‌ خود را در لباس‌ تدريس‌ و تأسيس‌ مكتب‌ و انسان‌ سازى‌ انجام‌ داد و جهادى‌ راستين‌ كرد .

3. جنبش‌ علمى‌

اختلافات‌ سياسى‌ بين‌ امويان‌ و عباسيان‌ و تقسيم‌ شدن‌ اسلام‌ به‌ فرقه‌هاى‌ مختلف‌و ظ‌هور عقايد مادى‌ و نفوذ فلسفه‌ يونان‌ در كشورهاى‌ اسلامى‌ ، موجب‌ پيدايش‌ يك‌ نهضت‌ علمى‌ گرديد . نهضتى‌ كه‌ پايه‌هاى‌ آن‌ بر حقايق‌ مسلم‌ استوار بود . چنين‌ نهضتى‌ لازم‌ بود ، تا هم‌ حقايق‌ دينى‌ را از ميان‌ خرافات‌ و موهومات‌ و احاديث‌ جعلى‌ بيرون‌ كشد و هم‌ در برابر زنديقها و ماديها با نيروى‌ منطق‌ و قدرت‌ استدلال‌ مقاومت‌ كند و آراى‌ سست‌ آنها را محكوم‌ سازد . گفتگوهاى‌ علمى‌ و مناظ‌رات‌ آن‌ حضرت‌ با افراد دهرى‌ و مادى‌ مانند “ابن‌ ابى‌ العوجاء” و “ابو شاكر ديصانى‌” و حتى‌ “ابن‌ مقفع‌” معروف‌ است‌ .

به‌ وجود آمدن‌ چنين‌ نهضت‌ علمى‌ در محيط آشفته‌ و تاريك‌ آن‌ عصر ، كار هر كسى‌ نبود ، فقط كسى‌ شايسته‌ اين‌ مقام‌ بزرگ‌ بود كه‌ مأموريت‌ الهى‌ داشته‌ باشد و از جانب‌ خداوند پشتيبانى‌ شود ، تا بتواند به‌ نيروى‌ الهام‌ و پاكى‌ نفس‌ و تقوا وجود خود را به‌ مبدأ غيب‌ ارتباط دهد ، حقايق‌ علمى‌ را از درياى‌ بيكران‌ علم‌ الهى‌ به‌ دست‌ آورد ، و در دسترس‌ استفاده‌ گوهرشناسان‌ حقيقت‌ قرار دهد .

تنها وجود گرامى‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) مى‌توانست‌ چنين‌ مقامى‌ داشته‌ باشد ، تنها امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) بود كه‌ با كناره‌گيرى‌ از سياست‌ و جنجالهاى‌ سياسى‌ از آغاز امامت‌ در نشر معارف‌ اسلام‌ و گسترش‌ قوانين‌ و احاديث‌ راستين‌ دين‌ مبين‌ و تبليغ‌ احكام‌ و تعليم‌ و تربيت‌ مسلمانان‌ كمر همت‌ بر ميان‌ بست‌ .
زمان‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در حقيقت‌ عصر طلايى‌ دانش‌ و ترويج‌ احكام‌ و تربيت‌ شاگردانى‌ بود كه‌ هر يك‌ مشعل‌ نورانى‌ علم‌ را به‌ گوشه‌ و كنار بردند و در “خودشناسى‌” و “خداشناسى‌” مانند استاد بزرگ‌ و امام‌ بزرگوار خود در هدايت‌ مردم‌ كوشيدند .

در همين‌ دوران‌ درخشان‌ - در برابر فلسفه‌ يونان‌ - كلام‌ و حكمت‌ اسلامى‌ رشد كرد و فلاسفه‌ و حكماى‌ بزرگى‌ در اسلام‌ پرورش‌ يافتند . همزمان‌ با نهضت‌ علمى‌ و پيشرفت‌ دانش‌ بوسيله‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) در مدينه‌ ، منصور خليفه‌ عباسى‌ كه‌ از راه‌ كينه‌ و حسد ، به‌ فكر ايجاد مكتب‌ ديگرى‌ افتاد كه‌ هم‌ بتواند در برابر مكتب‌ جعفرى‌ استقلال‌ علمى‌ داشته‌ باشد و هم‌ مردم‌ را سرگرم‌ نمايد و از خوشه‌چينى‌ از محضر امام‌ ( ع‌ ) بازدارد .

بدين‌ جهت‌ منصور مدرسه‌اى‌ در محله‌ “كرخ‌” بغداد تأسيس‌ نمود . منصور در اين‌ مدرسه‌ از وجود ابو حنيفه‌ در مسائل‌ فقهى‌ استفاده‌ نمود و كتب‌ علمى‌ و فلسفى‌ را هم‌ دستور داد از هند و يونان‌ آوردند و ترجمه‌ نمودند ، و نيز مالك‌ را - كه‌ رئيس‌ فرقه‌ مالكى‌ است‌ - بر مسند فقه‌ نشاند ، ولى‌ اين‌ مكتبها نتوانستند وظ‌يفه‌ ارشاد خود را چنانكه‌ بايد انجام‌ دهند .

امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) مسائل‌ فقهى‌ و علمى‌ و كلامى‌ را كه‌ پراكنده‌ بود ، به‌ صورت‌ منظم‌ درآورد ، و در هر رشته‌ از علوم‌ و فنون‌ شاگردان‌ زيادى‌ تربيت‌ فرمود كه‌ باعث‌ گسترش‌ معارف‌ اسلامى‌ در جهان‌ گرديد . دانش‌گسترى‌ امام‌ ( ع‌ ) در رشته‌هاى‌ مختلف‌ فقه‌ ، فلسفه‌ و كلام‌ ، علوم‌ طبيعى‌ و … آغاز شد . فقه‌ جعفرى‌ همان‌ فقه‌ محمدى‌ يا دستورهاى‌ دينى‌ است‌ كه‌ از سوى‌ خدا به‌ پيغمبر بزرگوارش‌ از طريق‌ قرآن‌ و وحى‌ رسيده‌ است‌ .

بر خلاف‌ ساير فرقه‌ها كه‌ بر مبناى‌ عقيده‌ و رأى‌ و نظر خود مطالبى‌ را كم‌ يا
زياد مى‌كردند ، فقه‌ جعفرى‌ توضيح‌ و بيان‌ همان‌ اصول‌ و فروعى‌ بود كه‌ در مكتب‌ اسلام‌ از آغاز مطرح‌ بوده‌ است‌ . ابو حنيفه‌ رئيس‌ فرقه‌ حنفى‌ درباره‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) گفت‌ : من‌ فقيه‌تر از جعفرالصادق‌ كسى‌ را نديده‌ام‌ و نمى‌شناسم‌ . فتواى‌ بزرگترين‌ فقيه‌ جهان‌ تسنن‌ شيخ‌ محمد شلتوت‌ رئيس‌ دانشگاه‌ الازهر مصر كه‌ با كمال‌ صراحت‌ عمل‌ به‌ فقه‌ جعفرى‌ را مانند مذاهب‌ ديگر اهل‌ سنت‌ جايز دانست‌ - در روزگار ما - خود اعترافى‌ است‌ بر استوارى‌ فقه‌ جعفرى‌ و حتى‌ برترى‌ آن‌ بر مذاهب‌ ديگر . و اينها نتيجه‌ كار و عمل‌ آن‌ روز امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) است‌ .

در رشته‌ فلسفه‌ و حكمت‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) هميشه‌ با اصحاب‌ و حتى‌ كسانى‌ كه‌ از دين‌ و اعتقاد به‌ خدا دور بودند مناظ‌راتى‌ داشته‌ است‌ . نمونه‌اى‌ از بيانات‌ امام‌ ( ع‌ ) كه‌ در اثبات‌ وجود خداوند حكيم‌ است‌ ، به‌ يكى‌ از شاگردان‌ واصحاب‌ خود به‌ نام‌ “مفضل‌ بن‌ عمر” فرمود كه‌ در كتابى‌ به‌ نام‌ “توحيد مفضل‌” هم‌ اكنون‌ در دست‌ است‌ . مناظ‌رات‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) با طبيب‌ هندى‌ كه‌ موضوع‌ كتاب‌ “اهليلجه‌” است‌ نيز نكات‌ حكمت‌آموز بسيارى‌ دارد كه‌ گوشه‌اى‌ از درياى‌ بيكران‌ علم‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) است‌ . براى‌ شناسايى‌ استاد معمولا دو راه‌ داريم‌ ، يكى‌ شناختن‌ آثار و كلمات‌ او ، دوم‌ شناختن‌ شاگردان‌ و تربيت‌شدگان‌ مكتبش‌ .

كلمات‌ و آثار و احاديث‌ زيادى‌ از حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ ما حتى‌ قطره‌اى‌ از دريا را نمى‌توانيم‌ به‌ دست‌ دهيم‌ مگر “نمى‌ از يمى‌” . اما شاگردان‌ آن‌ حضرت‌ هم‌ بيش‌ از چهار هزار بوده‌اند ، يكى‌ از آنها “جابر بن‌ حيان‌” است‌ . جابر از مردم‌ خراسان‌ بود . پدرش‌ در طوس‌ به‌ داروفروشى‌ مشغول‌ بود كه‌ به‌ وسيله‌ طرفداران‌ بنى‌ اميه‌ به‌ قتل‌ رسيد . جابر بن‌ حيان‌ پس‌ از قتل‌ پدرش‌ به‌ مدينه‌ آمد . ابتدا در نزد امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و سپس‌ در نزد امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) شاگردى‌ كرد . جابر يكى‌ از افراد عجيب‌ روزگار و از نوابغ‌ بزرگ‌ جهان‌ اسلام‌ است‌ .

در تمام‌ علوم‌ و فنون‌ مخصوصا در علم‌ شيمى‌ تأليفات‌ زيادى‌ دارد ، و در رساله‌هاى‌ خود همه‌ جا نقل‌ مى‌كند كه‌ ( جعفر بن‌ محمد ) به‌ من‌ چنين‌ گفت‌ يا تعليم‌ داد يا حديث‌ كرد . از اكتشافات‌ او اسيد ازتيك‌ ( تيزآب‌ ) و تيزاب‌ سلطانى‌ و الكل‌ است‌ .

وى‌ چند فلز و شبه‌ فلز را در زمان‌ خود كشف‌ كرد . در دوران‌ “رنسانس‌ اروپا” در حدود 30. رساله‌ از جابر به‌ زبان‌ آلمانى‌ چاپ‌ و ترجمه‌ شده‌ كه‌ در كتابخانه‌هاى‌ برلين‌ و پاريس‌ ضبط است‌ .

حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) بر اثر توطئه‌هاى‌ منصور عباسى‌ در سال‌ 148 هجرى‌ مسموم‌ و در قبرستان‌ بقيع‌ در مدينه‌ مدفون‌ شد . عمر شريفش‌ در اين‌ هنگام‌ 65 سال‌ بود . از جهت‌ اينكه‌ عمر بيشترى‌ نصيب‌ ايشان‌ شده‌ است‌ به‌ “شيخ‌ الائمه‌” موسوم‌ است‌ .
حضرت‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) هفت‌ پسر و سه‌ دختر داشت‌ .

پس‌ از حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) مقام‌ امامت‌ بنا به‌ امر خدا به‌ امام‌ موسى‌ كاظ‌م‌ ( ع‌ ) منتقل‌ گرديد .
ديگر از فرزندان‌ آن‌ حضرت‌ اسمعيل‌ است‌ كه‌ بزرگترين‌ فرزند امام‌ بوده‌ و پيش‌ از وفات‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) از دنيا رفته‌ است‌ . طايفه‌ اسماعيليه‌ به‌ امامت‌ وى‌ قائلند .

 نظر دهید »

دستورات بهداشتي درآيات و روايات اسلامي

03 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

دستورات بهداشتي درآيات و روايات اسلامي

میترا باباپور
مقدمه:
علم پزشكي روز به روز در حال پيشرفت و توسعه است، در روزگار ما همراهي دو كلمه قرآني و علم بعضي از اشخاص را به تعجب وا مي دارد بخصوص اگر بدانند كه نتيجه بحث نيز گزارشگر هم آهنگي اين دو با هم است .
قرآن معجزه جاويد زمان است، هر چند سالها از نزول آن گذشته باشد. قرآن آيت كبری است كه خداوند رسالت خاتم پيامبرانش را به بركت آن استحكام بخشيد. مسلمانان صدراسلام بلاغت آن را گواهي برصدق دعوت وي دانسته اند و امروزه به سلسله اعجازهاي اين كتاب در ابعاد بلاغي، اخلاقي، تربيتي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي، جهان بيني و تبيين هدف ازخلقت انسان، علوم پزشكي، بهداشتي، اشارات علمي عميق به خلقت و كون و حتي در ترتيب آيات وتعداد كلمات و حروف آن پي برده اند .
«مافرطنا في الكتاب من شي ء»
ما در كتاب آفرينش بيان هيچ چيز را فرو گذار نكرديم (سوره انعام/آيه38)
به همين دليل است كه هر كس از روي تعمق نگاهي به قرآن بيفكند ،در خواهد يافت كه اين کتاب تفاوت بسياري با ساير كتب كه تعدادشان از ميليونها مي گذرد، دارد و اين امر با توجه به عظمت اين كتاب چندان شگفت انگيز نيست. مطالبي را كه در اين تحقيق بيان خواهيم كرد سنجشي است كه بين بهداشت و علم روز با تكيه بر آيات و روايات اسلامي صورت گرفته است كه اميدواريم خواننده با مطالعه آن به وسعت و عظمت و حكمت اين كتاب آسماني و دين اسلامي پي ببرد و به خوبي متوجه شود چگونه اولياء گرامي اين آئين، در14 قرن قبل نكات دقيق بهداشتي و غذاشناسي و طبي را به پيروان خود خاطر نشان كرده و براي مداواي مردم از آنها استفاده نموده اند.
1- اهميت اسلام به سلامت جسم:
از آنجا كه تا جسم ،توانا و سالم نباشد روح و عقل و فكر نمي تواند به درستي ترقي و پيشرفت نمايد و از طرفي هم ترقي هر انسان به وسيله عقل و فكر او مي باشد بايد دانست كه سلامت بدن سهم به سزايي در عظمت انسان از نظر جنبه هاي علمي و صنعتي دارد لذا حضرت علي (عليه السلام) مصيبت بشر را در سه چيز به ترتيب اهميت آن خلاصه نموده اند:
1- فقر و تنگدستي
2- كسالت بدن
3- امراض رواني از قبيل حسد ،بخل، تكبر….
و در مقابل سه چيز را از نعمت هاي بزرگ براي انسان و انسانيت مي شمارد :
1- عدم احتياج به مردم يعني داشتن مال و كسب كافي براي اداره امورزندگي
2- صحت و سلامتي جسم و نيرومندي و توانايي بدن
3- سلامت روان از جهت داشتن صفات خوب انساني و آلوده نبودن به اخلاقيات زشت و ناپسند.
«الاو ان البلاء الفاقه و اشد من الفاقه مرض البدن، واشد من البدن مرض القلب الا و ان من النعم سعه المال، و افضل من سعه المال صحه البدن و افضل من صحه البدن تقوی القلب.»1
پيامبر (صلی الله و عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
«طوبي لمن اسلم و كان عيشه كفافا و قواه شدادا»2
خوشا بحال كسي كه اسلام بياورد و در آمدش براي معاش او كافي و بدنش نيرومند باشد .
حضرت علي(عليه السلام) در رواياتی ديگر مي فرمايند:
«الصحه افضل النعم»3
سلامتي بزگترين نعمتهاست.
با توجه به تأکيد دين مقدس اسلام بر دو جنبه روان و جسم و تأييد دانشهای پزشکی و روانی بر اين نظريه، به اين نتيجه می رسيم که روان آرام کاملا به جسم سالم متکی است و متقابلا سلامتی بدن بدون انديشه و اخلاق نيکو ميسر نيست.
2- روزه:
قرآن كريم مي فرمايد :
«يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعلكم تتقون» (سوره بقره/ آيه183)
اي كسانيكه ايمان آورده ايد نوشته شد بر شما روزه همانطور كه بر كسانيكه پيش از شما وجود داشته اند نوشته شده بود شايد پرهيزگار گرديد.
امروزه علم كشف كرده است كه فايده بزرگ كم خوردن در يك مدت آنست كه چون معده در طول يازده ماه مرتب پر از غذا بوده، در مدت يك ماه روزه داري مواد غذايي شكم خود را دفع كند و همين طور كبد كه براي حل و هضم غذا مجبور است دائما صفراي خود را مصرف كند در مدت سي روز ترشحات صفراوي را صرف حل كردن باقيمانده غذا ي جمع آوري شده خواهد كرد . روزه بهترين معالجه براي حفظ تندرستي است كه طب قديم و جديد را از اين حديث متوجه خود ساخته، مخصوصا امراضي را كه به جهاز هاضمه بخصوص كليه و كبد عارض مي شود و توسط داروها نمي توان آنها را علاج نمود روزه به خوبي معالجه مي كند. محمد خليلي دركتاب «القران و الصلب الحديث» مي نويسد: طبيب و دانشمند يوناني جناب فيثاغورث شاگردهاي خود را درهنگام مرگ توصيه مي نمود به روزه گرفتن و نيز مي نويسد: اطباء و پزشكان در زمان بقراط بيماران خود را كه به بيماري سخت دچار بودند از غذا خوردن منع مي کردند.
روزه از نظر بهداشت کمک می کند به خشك كردن رطوبتهاي زياد بدن، از ميان بردن موانعي كه در جهاز هاضمه و مجاري خون و غيره تدريجا وجود گرفته، تصفيه کردن خون و كمك كردن به معده و دستگاههاي عمومي هضم و به سلامتي و تندرستي افراد كمك فراواني مي كند، همچنين در از بين بردن جوشها و كوركها مفيد است، رسوبات چربي را در شريانها كاهش مي دهد، از تصلب شرائين پيشگيري مي كند و سموم و فضولات متراكم بدن را دفع مي كند .
روزه در قرآن يك عبادت است و بايد به فرمان الهي در اين رابطه گردن نهاد و نبايد فقط از ديدگاه يافته هاي علمي به آن نگريست زيرا ميدان علم و دانش به هر اندازه هم پيشرفت كرده باشد، باز محدود است و گنجايش حكمتهاي الهي را ندارد. حكمت روزه گرفتن تربيت روح است بنابر اين مقصود از روزه گرفتن زمام سركش بدست گرفتن و هوي و هوس را پايمال عزم خود نمودن است . روزه و نماز از نظر فردي (روحي ،مادي ) و هم از نظر اجتماعي داراي فوائد بيشماري هستند.
3- آب:
قرآن كريم مي فرمايد:
«وجعلنا من الماء كل شيء حي» (انبياء/30)
هر چيز زنده را از آب آفريديم.
آب مايه حيات است و براي بسياري از امراض، دارويي شفابخش است .
به عقيده «سيمون باروخ» آب داراي خواص زير است :
1- مقوي است
2- مسكن درد است
3- نيرو بخش است
4- مدر است
5- معرق است
6- مهوع است
7- مسهل است
8- براي نگهداري متابوليسم مفيد است .
9- ضد عفوني كننده است
10- قاطع تب است
11- خواب آور است
12- خاصيت بي حس كردن موضعي دارد .
حضرت علي(عليه السلام) مي فرمايند:
« الماء البارد يطفيء الحراره و يصيب به علي المحموم»4
آب سرد حرارت بدن را مي كاهد و تب را از بين مي برد .
در كلام ديگر فرمو ده است:
« الماء البارد و الماء المغلي ينفع من كل شيء و لايفتر من شيء»5
آب سرد و آبهاي جوشيده هيچگونه ضرري ندارند، بعلاوه داراي منافعي نيزهستند .
اعصاب كوفته است وهمچنين شنا كردن در آب سرد عادت كردن بدن به سرما و يكي از جنبه هاي شفا بخشي آب، آب تني و بهتر از آن شناوري است كه مقوي اعصاب کوفته است . همچنين شنا کردن در آب سرد موجب عادت کردن بدن به سرما و گرما است .
نوشيدن آب:
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
« لو ان الناس اقلوا من شرب الماء لاستقامت ابدانهم»6
اگر مردم آب كمتري بياشامند بدنهاي آنها محكم تر و قوي تر مي شود.
رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«اذا شربتم الماء فشربوه و لاتشربوه عبا؛فان العب يورِث الكباد»7
وقتي آب مي آشاميد آهسته آهسته بياشاميد زيرا آشاميدن آن با سرعت موجب درد و ناراحتي كبد است.
امام رضا (عليه السلام) مي فرمايند:
« ومن اراد لا يوذيه معدته فلا يشرِب بين طعامه ماء حتي يفرِغ و من فعل ذلك رطب بدنه؛ وضعف معدته و لم يأخذالعروق قوه الطعام»8
هر كس مايل است معده اش او را آزار و اذيتي نرساند بايستي بين غذايش آب نياشامد تا آنكه از غذا فارغ شود. كسي كه در بين غذا آب بياشامد بدنش مرطوب ومعده اش ضعيف مي شود و رگها نيرو و انرژي غذا ها را جذب نمي كنند.
4- مردار:
قران مجيد مي فرمايد:
« ويحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث» (اعراف/157)
و برآنان هر طعام پاكيزه را حلال وهر پليد و منفور را حرام مي گرداند.
و همچنين مي فرمايد:
«حرمت عليكم الميته والدم و لحم الخنزير وما اهل لغير اللّّه به و المنخنقه و الموقوذه و المترديه و النطيحه وما اكل السبع إلا ماذكيتم و ما ذ بح علي النصب» (مائده)
براي شما مومنان گوشت مردار و خون و گوشت خوك و آن ذبيحه اي كه به نام خدا كشته نشده همه حرامند و نيز حرام است هر حيواني كه به خفه كردن و از بلندي افكندن و يا شاخ زدن بهم می ميرند و نيز نيم خورده درندگان جز آنكه قبلا تزكيه (ذبح)كرده باشيد ،حرام است و نيز آنرا كه براي بتها مي كشيد.
علم به اين نتيجه رسيده كه پس از مرگ، ميكروبها و باكتريهاي روده،به خون و لنف وارد شده و شروع به نمو مي نمايند. البته ابتدا باكتريها (هوا خواه وهوانخواه)توليد فساد مي كنند ،باكتريها ي هوا خواه بياض البيضي را تجزيه كرده و تبديل به عناصر شيميايي و گازهائي چون اسيد كربنيك، هيدروژن، سولفورو آمونياك و غيره مي نمايند. اين طبقه باكتريها ذاتا توليد مسموميت مي نمايند، باكتريهاي هواخواه از بيرون به روي اجساد موثرند. بعضي از حشرات خصوصا انواع مگسها در كار عفونت اثر مهمي دارند و در فساد آنها كمك مي نمايند و گوشت فاسد سخت ترين و خطر ناكترين مسموميّت را به انسان مي دهد اين سموم باعث توليد عوارضي از قبيل : التهاب معده و روده،تب زياد ،ناتواني شديد ،سرگيجه، التهاع مردمك،پائين افتادن مردمك چشم،ضعف وغش مي شود.
5- خون:
خون غذاي انسان نيست، زيرا اگر تركيبات تشكيل دهنده خون را بررسي كنيم مشاهده خواهيم كرد كه نسبت پروتئينهاي پلاسما (آلبومين ،گلوبولين،فيبرينوژن) نسبت بسيار اندكي است يعني 8-6 ميلي گرم در هر 100 ميليگرم . اما هموگلوبين كه به نسبت زيادي در گلبولهاي قرمز وجود دارد خيلي سخت هضم مي گردد و معده تحمل آنرا ندارد. از طرفي اگر خون لخته شده باشد ،به دليل در بر داشتن فيبرين هضم آن به مراتب سخت تر خواهدبود، زيرا آهن موجود در خون آهن آلي است كه نسبت به تركيبات آهن غير آلي بسيار كند تر و سخت تر جذب روده ها مي شود .عقيده بيشتر پزشكان امروز اينست كه بيشتر بيماريها به شكل عفونت خوني «پستي سمي» بروز مي كند يعني ابتدا ميكروب به خون نفوذ كرده و سپس امراض را توليد مي كند در اين صورت آيا سزاوار نيست كه به عظمت احكام متين اسلام كه با دنياي امروزه كه همه نوع وسائل براي كشف اسرار وجود دارد ،برابري می نمايد، ايمان داشته باشيم.
6- گوشت خوك:
قرآن مجيد مي فرمايد:
«انما حرم عليكم الميته و الدم و لحم الخنزير» (بقره/173)
خداوند مردار و خون و گوشت خوك را بر شما حرام كرده است.
ابتدا در سال 1385ميلادي يك نفرانگليسي بنام «سرجامس ياز» ميكروب تريكيين را در گوشت خوك كشف كرد و 25 سال بعد يعني (1860)يك دكتر و دانشمند آلماني بنام “فردريك فون زنيكر ” زيان تريكين را كشف كرد و ضرر خوردن گوشت خوك را اعلام داشت.
تريكين كرم كوچكي است كه طبق بررسيهاي علمي در مدت يكماه مي تواند تا پانزده هزار تخم گذارده و ممكن است در يك كيلو گوشت خوك تا چهار صد ميليون نوزاد تريكين وجود داشته باشد.
بيماريهايي كه در اثر خوردن گوشت خوك بوجود مي آيد عبارتند از:
كرم كروي خوك، تصلب شرايين، دردهاي مفصلي،مسموميت غذايي و كم خوني. اگر کرم وارد معده و خون شود عوارضی که ايجاد می کند عبارتند از: سرگيجه، ايجاد تبهاي دستگاه هاضمه سپس اسهال و مرضي بنام “تريكينوز” توليد مي كند كه معالجه آن بسيار مشكل است و مريض بايد خود را براي مرگ آماده كند .
مرض دیگری که عامل ا يجاد كننده آن «تنيا» يا كرم كدو است و سم آن بوتوليسم نام دارد در گوشت خوک يافت می شود.
خوردن گوشت خوك در امراض رواني و اخلاقي نيز موثر است از جمله امراض ناشي از گوشت خوك بي غيرتي است .
در علوم طبيعي ثابت شده كه بشر گوشت هر حيواني را كه زياد بخورد صفات مشهور همان حيوان در وجودش تقويت مي شود.
اين درست است كه ميكروبها با حرارت و برودت زياد از بين ميروند ولي اثر يا خاصيّت طبيعي غذا ها كه به سردي يا گرمي معروف شده است از بين نمي رود و اين اثرها ست كه بزرگترين تأثيرها را در بدن ما دارند پس گوشت خوك را هم تنها با از بين بردن ميكروب تريكين نمي توان استفاده نمود زيرا اثر خاصيتي در مواد غذايي گوشت و پيه خوك است كه با حرارت و برودت زياد و يا كم و مساوي هم كشته و نابود نمي شوند.
پس علت كلي حرمت آن اينست كه با تقويت و ترقي جسم، مقام انسانيت از جهات مختلف معيوب و زائل می شود و ايمان انسان راضعيف و نابود می کند و شهوات نفساني و غريزه جنسي را به حد كمال تحريك می نمايد.
7- مشروبات الكلي:
قرآن مجيد مي فرمايد:
« يا ايها الذين آمنو إنما الخمر و الميسر و الأنصاب و الأزلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون ، انما يريد الشيطان أن يوقع بينكم العداوه و البغضاء في الخمر والميسر ويصدكم عن ذكرالله وعن الصلوه فهل انتم منتهون » (مائده/90،91)
اي اهل ايمان شراب و قمار و بت پرستي و تيرهاي گرو بندي (يكي از رسوم جاهليت) همه اينها پليد و از عمل شيطان است . البته از آن دوري كنيد تا رستگار شويد . همانا شيطان قصد دارد كه بوسيله شراب و قمار ميان شما عداوت و كينه برانگيزد و شما را از ذكر خدا باز دارد ،پس آيا شما از آن دست بر مي داريد ؟
قال رسول الله(صلی الله عليه و آله و سلم):
«الخمر ام الخبائث»8
شراب ريشه جنايات و زشتيهاست
مردي از امام پنجم (عليه السلام) علت حرام شدن شراب را سئوال كرد. آن حضرت اينطور فرمودند:
« ان مؤمن الخمر كعاب وثن و يورثها لارتعاش و يهدم مروءته و تحمله علي التجسر علي المحارم ، من سفك الدماء و ركوب الزنا حتي لا يؤمن اذا سكر ان يثبت علي حرمه و هو لا يعقل ذلك ،والخمر لا تزيد شاربها الا كل شر.»9
دائم الخمرمانند بت پرستي است شراب برايش رعشه بدن پديد مي آورد ، مردانگي و انصاف و مروتش را نابود مي كند، شراب است كه شراب خوار را وادار بر جسارت بر نزديكان و اقوام و خويشان و خون ريزي و زنا مي نمايد حتي از زناي با محارم ايمن نمي توان بود او پس از مستي اين كار را بي توجه انجام مي دهد و خلاصه شراب وادار كننده به هر نوع شر و اعمال ضد انساني است .
آثاروخيمه مشروبات الكلي عبارتند از :
سكته ،فلج،ديوانگي، رعشه ، درد زبان، لب و دندان و همينطور سبب ضيق نفس وخفقان و يرقان می شود. دهليزهاي قلب را منبسط وحلق رامتورم مي سازد و باعث گرفتگي صدا مي شود. امراض كليه اي و كبدي و جلدي، امراض عصبي ازقبيل؛ تكان خوردن سر، لرزش دست، لكنت زبان، سستي كمر، بي خوابي، بي ارادگي، بي غيرتي، بي ميلي به غذا، فراموشي، بي طاقتي، كم خوني، ضعف استخوان و… از ديگر آثار نوشيدن مشروبات الکلی است.
از نظر اخلاقي:
مسكرات يگانه سرمايه و امتياز انسان كه عقل است از وجود انساني مي برد يعني قواي اخلاقي انسان عقل و هوش و هر چه از آدميت در ميان چهار ديوار كالبد او يافت مي شود مي گيرد فقط هيكلي باقي مي گذارد: ديوانه، مست، بيچاره، قي آلود، بي اراده، مرتعش و بي شعور.
اينست معجزه بزرگ الكل و اينست معجوني كه آدم را حيوان و بدتر از حيوان مي سازد.
در حقيقت اگر از تمام جنايتهاي جهان آمار بگيريم و منشاء آنها را جستجو كنيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه منشاء و علت اکثريت آنها نوشيدن الكل بوده است .
8- حرمت ازدواج با محارم:
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
«حرمت عليكم امهاتكم و بناتكم و اخواتكم و عماتكم و بنات الاخ و بنات الاخت و امهاتكم اللواتي ارضعتكم و اخواتكم من الرضاعه.» (نساء/23)
حرام شد بر شما ازدواج با مادر و دختر و خواهر و عمه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادران رضاعي و خواهران رضاعي .
آنچه امروز محقق است كثرت بيماريهاي وراثتي از قبيل ديابت، ناشنوايي، منگوليسم ،كم خوني و… درميان ازدواجهاي فاميلي مي باشد اين بيماريها نزد يهوديان به دليل عدم اختلاط با ساير اقوام بيشتر به چشم مي خورد.
9- دستور ضد عفوني در اسلام:
با توجه به اينكه ميكروبها با سرعت فوق العاده اي، محيط هاي مجاور و افراد را آلوده مي سازند اسلام براي مبارزه با انتشاروسرايت آنها، دستورضد عفوني كردن مكانهاي پوشيده و سقف دار، مانند اطاقها و امثال آن را داده است، كه مي توان بخور يا حرمل را يكي از آن دستورها دانست.
امام ششم (عليه السلام) فرمودند:
«ان الشيطان لعنه الله ليتنكب سبعين دارا ، دون الدار التي هو فيها ، و هو شفاء من سبعين داء اهونه الجذام، فلا تغفلوا عنه»10
در خانه اي كه «حرمل» به طور بخور استعمال شود تا هفتاد خانه اطراف آن ميكروبها دور مي شوند و بخور دانه «حرمل» شفاءي امراض بسياري است، كه كوچكترين آنها ميكروب جذام است، از فوائد سر شار «حرمل» غافل نشويد.
حرمل نام درختي است مانند كنجد كه از بخور دانه هاي آن استفاده مي كنند .
10- سگ
يكي از مسائل بديهي بين مسلمانان، نجاست سگ و نهي از نگهداري آن در مواقع غير ضروري در خانه و اجتناب از ظرفي است كه آن را ليسيده است. البته خدمات اين حيوان به انسانها از نظر اسلام ناديده گرفته نشده ولي به خاطر جنبه هاي بهداشتي از نگهداري آن در منزل جلوگيري شده، زيرا بوسيله اين حيوان امراض بسياري به انسانها سرايت مي كند.
امام ششم (عليه السلام) فرمودند:
«لا تمسك كلب الصيد في الدار الا ان يكون بينك و بينه باب.»
سگ شكاري را در خانه نگهداري نكن مگر اينكه بين تو و او درب ديگري باشد.
از جمله بيماريهايي كه از سگ به انسان منتقل مي شود عبارتند از :
1- امراض جلدي (جرب وكچلي)
2- هاري
3 - كرم كدوي سگ
4- سرايت سل .
اسلام دستور مي دهد ظرفي را كه سگ ليسيده بايد خاك مال شود بعد يك مرتبه درآب كر يا جاري، يا دو مرتبه با آب قليل شسته شود.
يكي از دانشمندان بزرگ اين مسئله را كه ظرف سگ را بايد با خاك تميز كرد و فقط خاك ميكروب آن را از بين مي برد، آزمايش و بررسی کرد، كه شرح اين تجربه و كشف آن در يكي از مجلّات فرانسوي بنام «لوشاسورفرانسه» كه درشهر “سنت ايتن” چاپ مي شود، درج گرديده است.
11- رنگ سبز
قرآن در آنجا كه به توصيف اهل بهشت پرداخته، بارها از رنگ سبز سخن به ميان آورده است جايي كه ساكنانش در آرامش روحي، امنيت، وجد، سرور و در نعمت به سر مي برند. خداوند در سوره هاي مختلف مي فرمايد:
«متكئين علي زخرف خضر و عبقري حسان» (رحمن/76)
در حاليكه بهشتيان با حوريان بر زخرف سبز و بساط زيبا تكيه زده اند.
«عليهم ثياب سندس خضر و ستبرق و حلو أساور من فضه و سقاهم ربهم شرابا طهورا» (انسان/21)
بر بالاي سر بهشتيان ديباي سبز و حرير استبرق و بر دستهايشان دستبند نقره فام و خدايشان شرابي پاك و گوارا بنوشاند.
«يلبسون ثيابا خضرا من سندس واستبرق» (کهف/31)
و لباسهاي سبز حرير و ديبا پوشند.
رنگها مي توانند تأثير عميقي بر تصميم ها و ديدگاههاي ما بوجود آورند. رنگها مي توانند احساس گرما يا سرما، شادي و اندوه در انسان بوجود آورند و بر شخصيت و ديدگاه او نسبت به زندگي تأثير بگذارند.
به دليل تأثير رنگها هم اكنون رنگ آميزي ديوارهاي بيمارستان، رنگ لباس پزشكان و پرستاران را در اتاقهاي جراحي رنگ سبز قرار داده اند.
جالب اينجاست كه از وقتي رنگ پل"بلاك فراير"لندن را كه آن را پل انتحار لقب داده اند از تيره به سبز تغيير داده اند آمار خودكشيها به ميزان قابل توجهي پايين آمده است.
رنگ سبز براي چشمها خوشايند است و آرامش بخش، زيرا از طول موج متوسطي برخوردار مي باشد، نه مانند طول موج رنگ قرمز بلند است و نه مثل طول موج رنگ آبي كوتاه.
12- بهداشت دندان :
منفعت هايي كه براي جويدن غذا بيان شده مربوط به دندانهاي زيبا، محكم و سالم است. دندانهاي كثيف و چر كين و پوسيده علاوه بر آنكه قدرت نرم كردن غذا را ندارند، خود ماده چركي خطر ناكي است كه باعث امراض ديگري خواهد بود .
از بيماريهاي دندان مي توان به اين موارد اشاره كرد:
1- سنگ دندان
2- كرم خوردگي (كه عوامل مختلفي دارد)
3- پيوره(كه مربوط به لثه هاست)
با توجه به اينكه عامل مهم اين امراض عدم نظافت دندان با مسواك و خلال است مقررات اسلام در اين قسمت بسيار جالب است .
پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
« تخللوا فانمامن النظافه، والنظافه من الايمان والايمان مع صاحبه في الجنه»11
دندانهاي خود را خلال كنيد زيرا خلال كردن جزء نظافت است و نظافت از ايمان است و شخص با ايمان داخل بهشت مي شود.
امام حسين (عليه السلام) چنين مي فرمايد:
« كان اميرالمؤمنين يأمرنا، اذا تخللنا ان لا نشرب الماء حتي نمضمض ثلاثا»12
پدر ما به ما دستور مي داد بعد از خلال دندانها، سه مرتبه آب را در دهان بگردانيم و بريزيم ( مضمضه كنيم ) پس آب بياشاميم.
اسلام تا به اين اندازه در بهداشت و نظافت دقت نموده كه دستور مي دهد نبايد ريزه هايي كه در لابلاي دندانها مانده به همراه آب خورده شود، چون آنها در اثر ماندن در محيط گرم و مرطوب دهان ممكن است توأم با بيماري و ميكروبهايي شده باشند و به وسيله آشاميدن آب داخل جهاز هاضمه گردند و موجب بيماري شوند.
پيامبر گرامي اسلام(صلی الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
«ان من حق الضيف ان يعد له خلالا»13
يكي از حقوقي كه مهمان بر گردن ميزبان دارد اينست كه ميزبان براي او چوب خلال را در وقت غذا خوردن آماده كند.
اسلام اجازه نداده با هر چيز يا با هر چوبي خلال كنيم. در يك روايت آمده كه خلال كردن با هر چيزي موجب فقر است.
امام هشتم (عليه السلام) مي فرمايند:
«لاتخللو ا بعود الرمان و لا بقضيب الريحان فانهما يحر كان عرق الجذام»14
با چوب انار و شاخه هاي ريحان خلال نكنيد زيرا اين هر دو سبب تحريك رگ جذام اند.
پيشوايان بزرگ اسلام درمورد مسواك كردن اهميت زيادي داده اند. از جمله اينكه پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
«لولا ان اشق علي امتي لامرتهم بالسواك مع كل صلوه»15
اگر براي مردم دشوار نبود در هر نماز،مسواك كردن را واجب مي كردم.
و نيز آن حضرت فرمودند:
«رکعتين بسواك احب الي الله عزوجل من سبعين ركعه بغير سواك»16
دو ركعت نماز كه بعد از شستن و مسواك نمودن دندان خوانده شود، از هفتاد ركعت بدون مسواك بهتر است.
و امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«في السواك اثنتي عشره خصله هو من السنه و مطهره للفم و مجلاه البصر و يرضي الرحمن و يبيض الاسنان و يذهب بالحفر و يشد اللثه و يشتهي الطعام و يذهب بالبلغم و يزيد في الحفظ و يضاعف الحسنات و تفرح به الملائكه»17
براي مسواك نمودن دوازده فايده است : مسواك كردن پيروي از سنت پيامبر است، دهان را پاك مي نمايد، سبب ازدياد نور چشم است، باعث خشنودي خداست ، باعث سفيدي و زيبايي دندان است، از كرم خوردگي دندان جلوگيري مي كند، لثه ها را محكم مي كند، اشتها را زياد مي كند، بلغم را از بين مي برد، حافظه را تقويت مي كند، حسنات انسان را در پيشگاه خداوند زياد مي كند، فرشتگان نيز خرسند مي شوند.
مسواک را از جانب گوشت دندان بطرف تاج آن ببريد يعنی جهت و امتداد کشيدن مسواک در دندانهای زيرين از پايين به بالا و در دندانهای زبرين از بالا به پائين خواهد بود عکس اين حرکت خطر ناک است چه خورده های غذا در بن دندانها می ماند و سبب عفونت می شود. مسواک را بايد چند بار از جلو دندانها به عقب و به عکس از عقب دهان به جلو کشيد به طوری که تمام دندانها مسواک کشيده شود و آن سطحی که به سوی دهان است نيز بايد مسواک کشيد.
پيامبر اسلام (صلی الله و عليه وآله و سلم) در هزار و چندی قبل، اين حقيقت مسلّم را بيان فرمودند:
«استاکو عرضا و لا تستاکوا طولا»18
دندانها رااز طرف عرض (عمودی)مسواک نمائيد نه از جهت طول(افقی).
مسواک بايد نرم و خوشبو و ضمناً با استقامت و بادوام باشد. در کشورهای متمدن انواع و اقسام مسواک ساخته شده اما اسلام چوب مسواک بهترين را به عنوان بهترين مسواکها معرفی می کند يعنی مسواکی کاملاً طبيعی که مزايای يک مسواک خوب را دارد.
عن الرضا (عليه السلام) :
«ان اجود ما استکت به ليف الاراک فانه يجلو الانسان ويصليب النکهه و يشد اللثه و يسمنها و هو نافع من الحفر اذا کان باعتدال»19
بهترين چوبهای مسواک چوب درخت اراک است زيرا اين چوب دندانها را جلا می دهد و دهان را خوشبو می کند و لثه ها را محکم کرده و نيز از کرم خوردگی جلوگيری می نمايد و اين فوايد در صورتی است که مسواک کردن بااعتدال و ميانه روی همراه باشد. (درخت اراک در سرزمين حجاز می رويد و چوبهايی که حاجيان بنام مسواک می آورند همان چوبهای اراک است)
همانطوری که در کارهابايد اعتدال را مراعات کنيم، مسواک کردن هم همينطور است. زياده روی در مسواک و دائماً مزاحم لثه و دندان شدن کار صحيحی نيست.
امام هشتم (عليه السلام) فرمودند:
«الاکثار منه يرق الاسنان و يزعزعها و يضعف اصولها»20
زياده روی در مسواک کردن باعث صدمه مينای دندان و سست شدن ريشه های آن است.
خوردن چيزهای شيرين و چسبنده، دشمنی فوق العاده با مينای دندان دارد زيرا دندان دارای حفره هايی است و ماندن شيرينی در لابلای آنها سبب پوسيدگی دندان می شود ولی از آنجا که مواد قندی يکی از مواد لازم برای بدن ماست بايد تدبيری بکار برد تا هم ازشيرينی استفاده نمائيم و هم دندان فاسد نشود.
امام هشتم (عليه السلام) در اين زمينه می فرمايند:
«من اراد لايفسد اسنانه فلا يأکل حلوا إلا بعد کسره خبز»21
هر کس مايل است دندانهايش سالم بماند شيرينی را بعد از خوردن مقداری نان صرف کند .
زيرا نان در دهان خمير می شود و گودالها و حفره های مينا را پر می کند و به اينصورت شيرينی هيچگونه تأثير سوئی بر روی دندان نخواهد گذاشت. اما آنچه دکتر “هاورز"دستور می دهد: شستن دندان با آب بعد از خوردن شيرينی است. البته بين اين دو دستور فرق بسيار است ومشکل است که آب خالص بتواند شيرينی های روی حفره ها را از بين ببرد.
13- برکات سحرخيزی:
«و قرآن الفجر إن قرآن الفجر کان مشهودا» (اسراء/78)
نماز صبح را بجای آر که همانا خواندن (نماز)صبح به حقيقت مشهود نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز است.
قرآن انسان را به زودخوابيدن و سحرخيزی ترغيب مي فرمايد.رواياتی از پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) نقل گرديده که می فرمايند:
«بورک لامتی فی بکورها»
آفرين بر امت من برای سحرخيزی آنان.
«رکعتا الفجر خيرمن الدينا و ما عليها»
دو رکعت نماز صبح بيش از تمام دنيا و هر چه روی آن است ارزش دارد.
«لا تجتمعوا بعد صلاه العشاء الا لطلب العلم» .
پس از نماز عشاء اجتماع نکنيد مگر برای طلب علم.
اما بهره های بهداشتی ناشی از سحر خيزی که عايد انسان می شود عبارتند از:
صبح قبل از طلوع آفتاب هوا بالا ترين ميزان گاز اُزن (53) را در خود دارد که به مرور کم می شود و پس از بالا آمدن خورشيد به کلی از بين می رود. اين گاز تأثير بسيار خوبی بر دستگاه عصبی و فعاليتهای فکری و عضلانی دارد بطوريكه باعث مي شود در اين زمان انسان در بالاترين درجه نشاط فكري و بدني خود باشد.
رنگ خورشيد بهنگام طلوع متمايل به قرمز است و بطوريكه معروف است رنگ قرمز انسان را تحريك كرده و به فعاليت وامي دارد. نسبت اشعه مادون بنفش در نور خورشيد بهنگام طلوع آن بيش از زماني است كه كاملا طلوع كند. اين اشعه همان عاملي است كه پوست بدن رابه ساختن ويتامينD وادار مي سازد.
سحرخيزي باعث عدم اعتياد به خواب طولاني مي شود. اكنون روشن شده است انساني كه ساعات زيادي را يكباره و مداوم مي خوابد، در معرض ابتلا به بيماريهاي قلبي قرار مي گيرد، بويژه تصلب شرائين. اگر خواب بيش از حد طولاني شود باعث رسوب مواد چربي در ديواره شريانها و از جمله شريانهاي قلبي مي گردد.
خداوند در سوره فرقان مي فرمايد:
«والذين يبيتون لربهم سجدا و قياما» (فرقان/64)
آنان هستند كه شب را به سجده و قيام (نماز) براي رضاي خدا روز كنند.
«إن ناشئه الليل هي أشد وطا و اقوم قيلا» (مزمل/6)
البته نماز شب (دعا و ناله سحر) بهترين اخلاص قلب و دعوي صدق ايمان است.
از نظر علمي اثبات شده كه ميزان كورتزول خون صبحها به بالاترين ميزان خود مي رسد. كورتزول ماده اي است كه باعث افزايش فعاليتهاي بدن شده و نسبت قند موجود در خون را بالا مي برد تا انرژي لازم را براي بدن فراهم نمايد. و اگر فوائد وضو و نماز را به فوائد سحرخيزي نيز اضافه نمائيم ملاحظه خواهيم كرد مسلمان ملتزم به قرآن، انساني است از هر نظر بي مانند. اكنون اگر فرض كنيم كه تمام انسانهاي يك جامعه خود را ملزم به اين روش زندگي نمايند چه خواهد شد ؟ پاسخ روشن است در اين صورت جامعه اي بي نظير و ممتاز خواهيم داشت كه نبض زندگي در آن از صبح زود به حركت در می آيد.
14- بهداشت كبد، معده و روده:
عده اي از دانشمندان عقيده دارند كه آدمي وقتي پير مي شود كه دستگاه گوارش و هاضمه او از كار بيفتد و يا به خوبي كار نكند. “مچينكوف” دانشمند ميكروب شناس مي گويد: « پيري زودرس و بيماري آن وقتي بر بدن چيره مي شود كه ميكروبهاي مسموم كننده وزهرداربواسطه مسموميت غذايي در داخل روده ها به فعاليت بپردازند و سموم خود را به رگهاي بدن بفرستند.22
كسانيكه معده اي مرتب و سالم دارند داراي اراده اي قوي بوده و حوصله كار كردن دارند و برعكس كسانيكه مبتلا به يبوست مي باشند هميشه كسل و به كار علاقه مند نيستند دائماً خميازه مي كشند و چرت مي زنند، سرشان اغلب درد مي كند و به زندگي علاقه اي ندارند. كسانيكه هاضمه اي منظم دارند، كمتر مريض مي شوند و هر موقع بيمار شدند زود معالجه مي شوند. در خوردن بايد اعتدال را رعايت كرد زيرا كه پر خوري را مي توان ام الامراض يا ريشه بيماريها دانست. قرآن مجيد در اين زمينه اين چنين مي فر مايد:
«كلوا و شربوا ولا تسرفوا انه لا يحب المسرفين» (اعراف/31)
بخوريد وبياشاميد ولي زياده روي نكنيد زيرا خداوند، متجاوزين از حد اعتدال را دوست نمي دارد.
پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
« ما ملاء آدمي وعاء شرا من بطن حسب الادمي لقيمات يقمن صلبه»23
هيچ ظرفي را فرزند آدم پر نكرد كه بدتر از ظرف شكم باشد در حاليكه براي ادامه زندگي او چند لقمه كافي است.
و همچنين پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
« من قل طعمه صح بدنه و صفا قلبه و من كثر طعمه سقم بدنه و قسي قلبه»24
كسي كه كمتر غذا بخورد بدنش سالم و قلبش با صفا است، افراد پر خور بدني مريض و قلبي با قساوت دارند.
در روايتي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم: «… و اقرب ما يكون العبد من الله اذا جاع بطنه و ابغض ما يكون العبد الي الله اذا متلاء بطنه»25 نزديكترين حالات بنده به خدا وقتي است كه گرسنه باشد و مبغوض ترين حالت او وقتي است كه شكم خود را پر كرده باشد.
اگر پر خوري باعث زيان و ضرر باشد از نظر اسلام حرام است چنانكه يكي از فقها و بزرگان اسلام مي فرمايد:
« يكره كثره الاكل و ربما حرم اذا ادي الي الضرر»26
پرخوري از نظر شرع مكروه و ناپسند است و بسا در اثر زياني كه دارد حرام گردد.
با توجه به اينكه احتياج به غذا نسبت به اندام و جثّه افراد متفاوت است و نيز نسبت به كار آنها كم و زياد مي شود بنابر اين نمي توان براي همه مردم قياس و اعتدال معيني براي غذا خوردن تعيين كرد اما اسلام برنامه غذا را طوري طرح كرده كه براي همه طبقات مناسب و معتدل است. پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
«كل و انت تشتهي وامسك و انت تشتهي» 27
در حالي غذا بخور كه اشتها داشته باشي و هنگامي دست از غذا بكش كه هنوز اشتهايت باقي است.
امام علي (عليه السلام) در ضمن سفارشي به فرزندش امام مجتبي (عليه السلام) اينطور مي فرمايند:
«لاتجلس علي الطعام الا انت جائع، ولا تقم عن الطعام الا وانت تشتهيه»28
بر سفره غذا منشين مگر در حالي كه گرسنه باشي و دست از طعام برمدارمگر وقتي كه هنوز ميل به خوردن داري.
بعضي در غذا خوردن به فكر ميل و اشتها نيستند بلكه هر وقت سفره آماده شد شروع به خوردن مي كنند و اصلا فكر عواقب سوء آن نيستند. پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
«الاكل علي الشبع يورث البرص»29
خوردن غذا در ساعاتي كه انسان سير است باعث بيماري “برص"است. (برص لكه هاي سفيدي است كه روي پوست بدن ظاهر مي شود)
غذايي كه به تندي و سرعت بلعيده شود نمي تواند در معده به راحتي و آساني با مواد تخميري قابل حل، مخلوط شده و هضم گردد و در نتيجه توليد اختلال كرده و شكم درد و عوارض ديگر دستگاه هاضمه پيش مي آيد. وقتي غذا خوب جويده شود اگرسمي درميان غذا باشد فوراً ترشحات دهان آن را از بين مي برد. غذاي نجويده زحمت معده را زياد مي كند و غدد هاضمه را خسته و ضعيف مي سازد دراينجاست كه معده، متعفن مي شود و ميكروبهاي گندزا كه عامل پيري مي باشند ميدان براي خود نمايي پيدامي نمايندوهمچنين دراثرنجويدن غذا مقداري ازمواد نشاسته اي مستحيل نشده واردمعده مي شوند و به جاي هضم، با زحمت دفع مي شوند در نتيجه از غذا حداكثر استفاده را نمي توان برد.
بعضي افراد كه اشتغالات زيادي دارند فكر مي كنند با تند خوردن غذا وقت گرانبهاي خود را از دست نداده اند در صورتيكه با اين كارعلاوه بر ضربه اي كه به سلامتي خود زده اند، از عمر طولاني خود نيز كاسته اند.
امام ششم (عليه السلام) فرمودند:
«اطيلوا الجلوس علي الموائد فانها ساعه لا تحسب من اعماركم»30
غذا خوردن را طولاني كنيد (آهسته آهسته و خوب بجويد) زيرا لحظات آن از عمرهاي شما به حساب نمي آيد.
15- صعود به آسمان:
قرآن كريم مي فرمايد:
«فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد أن يضله و يجعل صدره ضيقا حرجا كأنما يصعد في السماء» (انعام/125)
هركه خدا هدايت او خواهد، دلش را به نوراسلام گشاده گرداند و هر كه را خواهد به حال گمراهي واگذارد دل او را از پذيرفتن اسلام تنگ و سخت كند، گويی كه مي خواهد از زمين بر فراز آسمان رود.
روزي كه مردم اين آيه را شنيدند، پنداشتند كه اين بيان قرآن صرفاً جنبه تشبيهي دارد و منظور از صعود، صعود مجازي است نه حقيقي. اما واقعيت اينست كه اين آيه يك دستورعلمي، بهداشتي و پزشكي است كه بعد از گذشت قرن ها اكنون تحقق يافته است كه اينك به توضيح آن مي پردازيم:
بالا رفتن بيش از حد از سطح زمين موجب عسرت تنفس و احساس خفگي در انسان مي شود و هرچه ارتفاع بيشتر باشد اين احساس بيشتر و شديد تر مي شود تا اينكه به مرحله اي سخت و بحراني برسد وعلّت سختي تنفس دو چيز است:
الف: پايين بودن نسبت اكسيژن هوا در ارتفاعات؛ اكسيژن تقريباً21% هواي موجود در سطح زمين را تشكيل مي دهد و در ارتفاع 67 مايلي هوا خالي از اكسيژن خواهد بود. ميزان رطوبت هوا در سطح دريا 100 و در ارتفاع 800 متري از 25 تجاوز نمي كند. دراين ارتفاع انسان ابتدا بيهوش شده و سپس مي ميرد.
ب: كاهش فشار جو: اولين كسي كه فشار جو را كشف كرد دانشمندي به نام تور شيلي بود. وي ميزان اين فشار را معادل فشار عمود هواي دور كره زمين بر يك سانتي متر مربع از آن تخمين زد كه معادل فشار عمودي از جيوه به طول 76 سانتي متر است. هر چه از سطح زمين بالاتر برويم از ميزان اين فشار كاسته مي شود و اين امر باعث ايجاد اختلال در رسيدن هوا از طريق ريه ها به خون مي گردد و از طرفي كاهش فشار هوا باعث تمدد و انبساط گازهاي موجود در معده و امعاء شده و به همين علت ديافراگم به طرف بالا مي رود و اين امر موجب نارسايي در كار استنباط ريه ها و تنفس مي گردد . اين عارضه با دور شدن بيشتر از سطح زمين شدت بيشتري يافته تا جايي كه شخص دچار خونريزي بيني و يا دهان شده و پس ازمدت كوتاهي مي ميرد.
عدم آگاهي از اين پديده كه قرآن به آن اشاره فرموده است، باعث قرباني شدن عده زيادي در ابتداي پيدايش بالن و هواپيما گرديده است. ولي در هواپيماهاي مدرن دستگاه هاي كنترل فشار و اكسيژن تعبيه شده است.
16- غذا را با ميوه آغاز كنيد:
خداوند در سوره واقعه و طور خوردن ميوه را بر گوشت مقدم داشته است:
« وفاكهه مما يتخيرون ولحم طير مما يشتهون» (واقعه/20،21)
و ميوه خوش برگزينيد و از گوشت مرغان كه مايل هستيد.
«و امددنا هم بفاكهه و لحم مما يشتهون» (طور/22)
و بر بهشتيان از هر نوع ميوه و گوشت كه مايل باشند بيفزاييم.
خوردن ميوه قبل از وعده هاي غذا در بر گيرنده فوائد بهداشتي بسياري است. ميوه داراي مواد قندي ساده و سهل الهضمي است كه به سرعت جذب بدن مي شودزيراامعاء اين مواد قندي ساده رادرمدت بسياركوتاهي كه ازچند دقيقه تجاوز نمي كند، جذب مي نمايد و موجب بر طرف شدن عوارض گرسنگي و نياز بدن به مواد قندي مي شود، در حاليكه اگر كسي معده خود را از انواع مختلف غذايي انباشته كند، حد اقل سه ساعت طول مي كشد تا مواد موجود در غذا جذب شود. عوارض گرسنگي نزد اين افراد مدت بيشتري طول مي كشد. مواد قندي ساده علاوه بر سهل الهضم بودن، منبع انرژي مناسبي براي تمام سلولهاي بدن هستند و از جمله سلولهايي كه به سرعت از اين مواد قندي استفاده مي كنند، سلولهاي ديواره معده و پرزهاي روده ها كه پس از در يافت مود قندي، آمادگي پيدا مي كنند تا وظيفه خود را در جذب ساير مواد غذايي مفيد به نحو احسن انجام دهند.
17- قرآن و رضاعت:
«و الوالدات يرضعن أولادهن حولين كاملين لمن أراد ان يتم الرضاعه» (بقره/233)
مادران بايد دو سال تمام فرزندان خود را شير دهند آنكه خواهد فرزند را شير تمام دهد.
«و وصينا الانسان بوالديه إحسانا حملته أمه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا» (احقاف/15)
و ما انسان را به احسان در حق پدر ومادر سفارش كرديم (تا ياد كند) كه مادر(نه ماه چگونه) با رنج و زحمت بار حمل كشيد و با درد و مشقت وضع حمل كرد و سي ماه تمام در مدت حمل و شيرخواري بود.
«و ان تعاسرتم فنسترضع له أخري» (طلاق/6)
و اگر با هم سختگيري كنيد (مادر صرفنظر كند تا) ديگري را براي شير دادن طلبند.
با توجه به آيه شريفه ملاحظه مي كنيم تا چه حد به تغذيه طبيعي كودك از طريق شير مادر تأكيد شده است كه امروز علم ثابت كرده: در تركيبات شير مادر با توجه به نيازهاي كودك هر روز تغييراتي حاصل مي شود در حاليكه شيرهاي مصنوعي داراي تركيباتي ثابت هستند.
مثلاً در اولين روزهاي زايمان از سینه زائو شيري ترشح مي شود كه آن را آغوز يا كلوستروم ناميده اند.
پروتئين و مواد معدني موجود در اين شيربيش از شير معمولي است ولي از نظر چربي و مواد قندي فقير مي باشد و داراي موادي است كه مقاومت بدن نوزاد را افزايش داده و تا حدودي نيز ملين است و در مجموع براي نوزاد يك غذايی ايده آل مي باشد.
ترشح شير از سينه مادر بطور غريزي گاهي خفيف و كم مي شود تا وسايل راحتي دستگاه هاضمه كودك را تأمين نمايد.
شير مادر به لحاظ عناصر تشكيل دهنده آن براي معده كودك سهل الهضم تر از انواع شيرهاي ديگر است و بيش از 5/1 ساعت در معده نمي ماند. شير مادر از هر نظر سالم، بهداشتي و عاري از آلودگي و ميكروب است و متناسب با درجه حرارت بدن كودك است، در شير مادر عناصري وجود دارد كه كودك را در مقابله با بيماريها مقاوم مي سازد، در صورتيكه تغذيه مصنوعي كودك را آماده مي كند تا به بيماريهاي مختلفي دچار شود.
شير دادن و مصلحت مادران:
1- شير دادن مادر براي برگشتن رحم به حالت طبيعي مفيد است، زيرا مكيدن آغوز توسط كودك باعث مي شود كه حجم رحم با سرعت بيشتري به حالت عادي و طبيعي برگردد و همين مسئله باعث كم شدن خونريزيهاي بعد از زايمان مي شود.
2- زنان شيرده، كمتر دچار سرطان سينه مي شوند.
شير دادن وتقويت روابط عاطفي:
تغذيه كودك از طريق شير مادر باعث افزايش پيوند عاطفي بين كودك و مادر شده و موجب مي شود مادر محبت بيشتري نسبت به فرزند خود داشته باشد و همين رابطه عاطفي باعث مي گردد مادر خود به مسائل فرزند رسيدگي كند.
اما در رابطه با كودك، تغذيه از شير مادر براي او آرامش و توازن عاطفي و روحي به همراه خود مي آورد زيرا هنگامي كه كودك سر بر سينه مادر نهاده و شير مي نوشد بيش از پيش به قلب او نزديك گشته و آهنگ دلنواز آن را مي شنود و احساس آرامش و طمأنينه مي كند و در پي آن به خوابي خوش فرو مي رود. لذا براي مادران واجب است كه كودك را از غذائي كه خداوند به بهترين وجه براي او معين فرموده، محروم نسازند.
18- نمك:
رسول اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
«لا يصلح الطعام إلا بالملح»
غذا جز با نمك اصلاح نمي شود.
گذشته از آزمايشهاي علمي و اعمال فيزيولوژيكي نمك در بدن، امروزه در بررسي هاي دقيقي كه به عمل آمده بيش از پيش وجود نمك را براي زندگي لازم دانسته اند و در آزمايشهائي كه بر روي حيوانات نموده اند ملاحظه گرديده چنانكه يك ماه به بدن حيواني نمك نرسد تلف خواهد شد بنابراين مي توان نمك طعام يا كلريد سديم را جزء مواد حياتي بشر دانست. پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) به امير المؤمنان (عليه السلام) فرموده اند:
«افتح بالملح و اختم به فانه من افتح بالملح و ختم به عوفي من اثنين وسبعين نوعا من انواع البلاء، منها الجنون و الجذام و البرص»
غذايت را با نمك شروع كن و با نمك پايان ده زيرا كسي كه اين دستور را مراعات كند از امراض گوناگوني مصون خواهد ماند كه بعضي از آنها ديوانگي، جذام(خوره) و پيسي است.
19- عسل:
« و أوحي ربك الي النحل أن اتخذي من الجبال بيوتا ومن الشجر ومما يعرشون ثم كلي من كل الثمرات فاسلكي سبل ربك ذللا يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للناس» (نحل/68،69)
و خداوند به زنبو وحي كرد كه از كوهها و درختان و سقفهاي رفيع منزل گيرد سپس از ميوه هاي شيرين (و حلاوت گلهاي خوشبو) تغذيه كند و راه پروردگارتان را به اطاعت پويد آنگاه از درون آنها شربتي به رنگهاي مختلف بيرون آيد كه شفاي مردمان است.
در عسل مواد بسياري وجود دارد كه عمده اش از اين قراراست:
مواد معدني: پتاسيم-آهن-فسفر-يد-منيزيم-سرب-منگنز-آلومينيم-مس-سولفور-كروميوم-ليتيوم-نيكل-روي-اسميوم-تيتانيم-سديم-موادآلي-مانيت ها-صمغ-پولن-اسيد لاکتيک-اسيدفرميك-اسيدماليك- اسيد تارتاريك-اسيداگزاليك-اسيدسيتريك-رنگها-روغنهاي معطر-مواد ازته.
مواد تخميري: انورتاز-آميلاز-كاتالاز-(پراكسيداز-ليپاز)
عناصرديگرعسل: گلولز-ساكارز-صمغ-دكسترين-موادالبومينوئيد- سولفاتها-انورتين-اسيدفرميك- آب.
ويتامين: عسل داراي ويتامين هاي شش گانهE- K A-B-C-D- است. برخي قائل به وجود ويتامين pp در عسل مي باشند.31
در دنيا هيچ غذايي به اندازه عسل نيروهاي كهربايي و تشعشعات راديو اكتيو ندارد. عسل يك غذاي مفيد براي اطفال است زيرا تمام مايحتاج غذايي را بطور طبيعي دارد. قندش براي هر سني مناسب است و سرشار از قيمتي ترين مواد حياتي است. آهن موجود در عسل مرض كم خوني و فسفر و كليسم ،بيماريهاي استخوان و ريه را معالجه مي نمايد.
اميرالمؤمنان علي (عليه السلام) مي فرمايند:
« لم يستشف مريض بمثل شربه عسل»
هيچ چيز مانند عسل شفاي بيمار نخواهد بود.
ارزش درماني عسل فوق العاده اهميت دارد، در درجه اول اسيد فرميك است كه زنبورآن رابراي حفظ از فساد به آن اضافه مي كند. اين ماده ضدعفوني كننده طبيعي ،ضرري ندارد و ضد روماتيسم است و در عين حال نيروبخش مي باشد قندش يك قند بسيار خوبي است و مقوي قلب است و سبب بهبود وضع فشار مايعات بدني است. كمي و زيادي فشار خون را علاج مي كند براي كبد بسيار نافع است و امراض كبد را معالجه مي كند و اغتشاشات كبدي را اصلاح مي نمايد مخصوصا فوائد زيادي در درمان يرقان دارد.
20- ميوه ها:
خداوند در قرآن كريم مي فرمايند:
«و هو الذي أنشأ جنات معروشات و غير معروشات و النخل و الزرع مختلفا أكله و الزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه كلوا من ثمره اذا اثمر…» (انعام/119)
خداوند آفريد باغهايي كه نيازمند به داربست است و باغهايي كه نيازمند به آن نيست و نيز آفريد خرما و بذرهايي كه از جهت خوراك متفاوتند و بوجود آورد زيتون و انار كه برخي شيبه به هم ،و بعضي بي شباهت به يكديگرند و هرگاه ميوه و ثمره آنها رسيد از آنها بهره برداري كنيد.
لازم به تذكر است كه ميوه هايي كه در قرآن نام آنها برده شده از نظر خاصيت غذايي با بعضي ديگر از ميوه ها قابل مقايسه نيستند. يكي از دستورات اسلام كه پس ار گذشت قرنها دانشمندان به فلسفه و حكمت آن پي برده اند پوست نكندن ميوه ها است. امام صادق (عليه السلام) در مورد حالات پدرش امام باقر (عليه السلام) مي فرمايند:
« كان يكره تقشير الثمره»32
پوست كندن ميوه را مكروه مي داشت.
چونكه پوست ميوه ها در مجاورت هوا و آفتاب قرار گرفته بيش از گوشت آن داراي ويتامينها ، مخصوصاً ويتامين (آ) مي باشد. از طرف ديگر پوست ميوه ها داراي دياستازها مي باشد. يك دياستاز مخمري است كه يك ماده غذايي را به ماده ديگر تبديل مي كند و همچنين دياستازها سبب جذب شدن گوشت ميوه ها هستند بنابراين اگر پوست ميوه ها را كنده و دور بريزيم مرتكب خطا و اشتباه بزرگي شده ايم.
موضوع ديگر شستشوي ميوه هاست كه امام صادق (عليه السلام) در اين مورد مي فرمايند:
«ان لكل ثمره سماما، فاذا اتيتم بها مسوها بالماء او اغمسوها في الماء»33
21- ميوه هاي بهشتي:
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«خمس من فاكه الجنه في الدنيا، الرمان الامليسي والتفاح والسفرجل والعنب والرطب المشان»34
پنج ميوه ازميوه هاي بهشتي است: انار، سيب، به، انگور وخرما.
در قرآن مجيد نيزبعضي ازاين ميوه ها به اضافه زيتون وانجير ذكر شده است.
22- انار:
در حديثي از امام صادق (عليه السلام) چنين نقل شده است كه فرمودند:
«عليكم بالرمان فانه كم يأكله جائع لا اجزأه ولاشبعان الا امرأه»35
از اناراستفاده كامل را ببريد زيرا اگر شخص گرسنه آنرا بخورد، او را كفايت مي كند واگر شخص سير بخورد اشتها آوراست.
امام هشتم (عليه السلام) مي فرمايند:
«اكل الرمان، يزيد في ماء الرجل و يحسن الولد»36
خوردن انار باعث تقويت قوه باه ،و نيكويي رخسار كودك است.
اينكه انار در شستشوي خون مؤثر است، بخاطر وجود پتاسيم و منيزيم است وچون فعاليت سلولهاي كبد را زياد مي كند در احتقان كبد مؤثر بوده و در رفع اوره و كلسترول و دفع سموم و تعادل مايعات بدن بخصوص خون نقش مهمي دارد. انار ضد سرما خوردگي است، اناربه عنوان مفرح استفاده مي شود انار بهتر است قبل از غذا ميل شود تا اشتهاء را باز كند.
املاح آب انارچون به صورت تركيب با مواد آلي است زودجذب شده و در درمان راشيتيسم و كم خوني و ضعف اعصاب و تقويت عمومي بدن مؤثر است.
اسيد تارتاريك (كه در انار به اندازه كافي موجود است) ترشّحات لوزالمعده را زياد كرده، قندهاي اضافي را سوزانده و در نتيجه دياستازهاي مربوطه ،كار هضم را آسان مي سازد.
قسمت گوشت دانه انار بواسطه داشتن تانن، قابض بوده ولي اگر با دانه خورده شود برطرف كننده يبوست است. چون انار مي تواند معده و روده ها را پاك كند جدار روده را براي دفاع و طرد ويروسها آماده مي سازد، بنابراين سموم به قلب و خون نمي ريزد، قلب نيزرونق و حيات تازه اي مي يابد. به همين جهت است كه پيامبر اسلام (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
«من اكل رمانه نورالله قلبه و طرد عنه شيطان الوسوسه اربعين صباحا»37
هر كس يك دانه انار بخورد، خداوند قلب او را نوراني مي كند (كدورت و كسالت و افسردگي را از او دور مي سازد) وتا چهل روز وسوسه ها و اندوهها از او دور مي شود.
در روايتي آمده است كه شخصي بنام صعصعه خدمت امير المؤمنان (عليه السلام) رسيد در موقعي كه نصف اناري پيش روي امام علي (عليه السلام) بود، امام (عليه السلام) مقداري از آن را به او داد و فر مود:
«كله مع قشره يريد مع شحمه فانه يذهب بالحفر و بالبخر ويطيب النفس»38
طبق تجزيه اي كه بر روی انار صورت گرفته واضح گرديده است كه مصرف انار کمک به اصلاح كبد، معده، روده ها و خون می کند در نتيجه ديگر براي دهان بوي بدي باقی نخواهد ماند.
اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) مي فرمايند:
«اطعموا صبياتكم الرمان فانه اسرع لالسنتهم»39
براي آنكه زبان كودكان شما هر چه زودتر باز شود و خوب صحبت كنند به آنها انار بدهيد.
23- سيب:
قال ابوعبدالله (عليه السلام) :
« التفاح نضوح المعده»40
سيب مايه ترشح معده است.
عن الصادق (عليه السلام):
« اطعموا محموميكم التفاح فما من شيءانفع من التفاح»41
به تب داران سيب بدهيد، زيرا چيزي بهتر از آن نيست.
سيب دهان را ضد عفوني مي كند، اسيد اوريك و ديگرسموم را كه جمع شده اند حل كرده و غده هاي بزاق دهان و ترشّحات اسيد معده را تقويت مي كند به اين جهت سيب براي اشخاصي كه در يك جا نشسته اند و حركت نمي كنند مفيد است. سيب براي امراض حصبه اي، اسهال، ورم امعاء بسيار نافع است و همچنين براي كوه گرفتگي، دريا زدگي و هوا زدگي و ويار زنهاي آبستن حربه اي برنده است.
سيب براي مبتلايان به مرض مفاصل زياد تجويزمي شود، سنگهاي كليه را دفع مي نمايد، بوسيله املاح خود، آلبومين غذا ونسوج را از بين مي برد.
24- به:
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند:
«السفرجل يضرج المعده و يشد الفؤاد و ما بعث الله نبيا قط الا اكل السفرجل»42
به معده رانيكو و قلب را محكم و قوي مي سازد، و پيامبران الهي «به»مي خوردند.
امروزه به را براي تحريك اشتها، تقويت معده، كبد، رفع دل بهم خوردگي ، خونريزي هاي لثه و دهان وجرب وگال مؤثرمي دانند.
پيامبراكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
« كلوا السفرجل و تهادوا بينكم، فانه يجلوا البصر و ينبت الموده في القلب و اطعموا حبالاكم فانه يحسن اولادكم»43
به را بخوريد وبه عنوان هديه بين خودتان بفرستيد،زيراچشم راجلا مي دهد، دوستي و مودّت را در قلب قرار مي دهد، به زنان حامله نيز بدهيد زيرا باعث نيكويي و خوبي اولاد شما مي شود.
موضوع ايجاد مودت كه پيامبر (صلی الله عليه و آله و سلم) در اين جمله اشاره فرمودندمربوط است به نفس و روح انسان و موضوع ازدياد نور چشم مربوط به ويتامين (آ) است كه در «به»وجود دارد.
25- انگور:
قال رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) :
«خير طعامكم الخبز، و خير فاكهتكم العنب»44
بهترين غذاي شما نان وكامل ترين ميوه هاي شما انگور است .
انگور يكي از ميوه هاي بسيار مفيد است، بقدري عوامل مؤثر دارد كه مي توان آن را يك داروخانه طبيعي ناميد. هضم انگور آسان است زيرا قند انگور بدون تبديل و تغيير وارد خون مي شود، ترشي انگور عبور آنرا از معده به روده ها آسان مي كند. در اثر ورود قند انگور به خون مواد مولد نيرو بوجود مي آيد كه ماهيچه ها بوسيله آنها كار مي كنند. به عقيده پزشكان انگور از اعمال زير جلو گيري مي كند:
◄ ترش كردن و تخامه، سوء هاضمه، خونريزي، پيدا شدن سنگ در كبد و مثانه، مسموميت مزمن جيوه و سرب، بعضي از امراض جلدي، بعضي از انواع سل ريوي و باد مفاصل.
◄ اثر درماني انگور روي روماتيسم، امراض شرياني و وريدي، نقرس، فشارخون، زياد شدن اوره خون مسلم است. انگور تصفيه كننده خون و ملين مزاج است.
◄ آب انگور از نظر خواص به شير مادر بسيار نزديك است. انگور دو برابر گوشت دربدن حرارت توليد مي نمايد.
◄ يكي ازخواص انگوركه اثر مستقيمي بر روان آدمي دارد از بين بردن غم واندوه است.
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:
«ان نوحا شكي الي الله الغم فاوحي الله اليه: ان كل العنب فانه يذهب بالغم»45
حضرت نوح از خداوند پرسيد چه كنم تا غم و غصه ام بر طرف شود؟ وحي رسيد انگور بخوريد زيرا غم را از بين مي برد .
توضيح اينكه : انگور پتاسيم دارد، و اين فلز مفرح است و تپش قلب را كه موجب غم و اندوه است معالجه مي كند و از طرفي داراي فسفات هاي زيادي است كه غذاي مغز و سلسله اعصاب است و كسي كه اعصاب قوي داشته باشد بر غم و اندوه مسلط مي شود، ديگر آنكه داراي كلسيم است و كمبود كلسيم توليد غم و اندوه مي كند.
26- خرما:
پيامبراكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
«ان في تمركم هذا تسع خصال: يخبل الشيطان و يقوي الظهر ويزيد في المجامعه ويزيد في السمع والبصر، و يقرب من الله، و يباعد من الشيطان و يهضم الطعام و يذهب باالداء و يطيب النكهه»46
در خرما نه خاصيت است:از ميكروب جلوگيري مي نمايد، سبب تقويت ستون فقرات است، قوه باه را زياد مي كند، قواي بينايي و شنوايي را تقويت مي كند، انسان را به خدا نزديك مي كند، انسان را از شيطان دور مي كند، سبب هضم غذا مي شود، دردها را نابود مي سازد، دهان را خوشبو مي كند.
با پيشرفت دانش پزشكي و غذا شناسي، كلمات پيامبر اكرم(صلی الله عليه و آله و سلم) صورت ديگري به خود گرفته زيرا درزماني كه خبري ازميكروب نبود آن حضرت خرمارا مانع ورادع ميكروب مي دانند ومامي دانيم ميكروب نمي تواند تأثيري بر بدن سالم و قوي داشته باشد و خرما معدن نيرو است.
در خرما كلسيم وجود دارد و اين عامل اصلي استحكام استخوانها است و نيز فسفر است كه مانع ضعف اعصاب و خستگي می باشد و ضمنا براي تقويت قوه بينايي مؤثر است و نيز سديم در آن وجود دارد كه از زكام جلو گيري كرده و حالت اسيدي دستگاه گوارش را قليايي مي نمايد و نيز پتاسيم در خرما است كه برخي فقدان آن را علت حقيقي بروز زخم معده مي دانند. خرما به علت داشتن منيزيم ازسرطان جلوگيري مي كندوبه همين دليل اعراب باآنكه درفقرغذايي به سر مي برند بواسطه خوردن خرما به سرطان مبتلا نمي شوند. منيزيم موجود در خرما اثر مخصوصي در درمان جوش و غرور جواني دارد. خرما در درمان فلج مفيد است.
از طرف ديگر خرما چون داراي گلوكز و هضم سريع است و وجود ويتامين"ث"و فسفر كه براي جذب مواد قندي در محيط روده لازم است با خود مي آورد مي توان خرما را يك غذا ضد گرسنگي فوري ناميد.
پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
« بيت لا تمر فيه جياع اهله»47
در هر خانه اي كه خرما نباشد، در حقيقت اهل آن خانه گرسنه اند (هرچند به صورت ظاهري خود را سير بپندارند).
به علت ارتباط نزديک و تنگاتنگ بين سلامتی جسم و روح، دانشمندان مصرف خرما را از نظر اينکه دارويی ضد حساسيت و خشونت است، توصيه می کنند.
پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
«اطعموا المرثه فی شهرها الذی تکد فيه التمر فان ولدها يکون حليما نقيا»48
به زنان باردار در آخرين ماه حاملگی خرما بدهيد زيرا کودک او بردبار و پاکيزه خواهد شد.
نتيجه:
يکی از ابعاد اعجاز قرآن اينست که در همه زمينه ها وعلوم مختلف که عقل و علم بشری هنوز به آن دست نيافته احاطه دارد و مواردی که در اين تحقيق به آنها اشاره شد قسمتی از علومی است که بر اثر تحقيق و تلاش فراوان دانشمندان بدست آمده است که اين علوم را در 14 قرن پيش خداوند بر بشر نازل کرده است و به او عرضه داشته و آنچه را که بشر به آن دست يافته قطره ای از اين دريای بيکران است.
چه بسا علومی که توسط قرآن بيان شده که هنوز انسان به آن پی نبرده است زيرا که آدمی محصور در حصار زمان است. اميد است که با فراگيری آيات و تفاسير اين کتاب آسمانی و تفکر و تعمق در آيات آن و آموختن آن به نسلهای آينده قدر و منزلت آن را هر چه بيشتر بدانيم و در هيچ حالتی از آن غفلت نورزيم.
همچنين آنچه امامان و پيامبر اسلام (صلوات الله عليهم اجمعين) بيان می فرمودند همه اعجاز است زيرا که رابطه پيامبر با مبدأ و پروردگار عالم بوده است. پيامبری که تحصيل علم نکرده بود، بعد از گذشت 14 قرن اينگونه سخنانش و کلماتش استدلالی گرديده است.
نگارمن که به مکتب نرفت وخط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
گردآوری: میترا باباپور
مدرسه علمیه نرجس(س)-مشهد مقدس
منابع ومآخذ:
1- قرآن و علوم روز نويسنده: سيد جواد افتخاريان دامغانی
2- دانستنيهای قرآن نويسنده: مصطفی اسرار
3-عهدين قرآن و علم نويسنده: دکتر بوکای، مترجم:حسن حبيبی
4-اسلام پزشک بی دارو نويسنده: احمد امين شيرازی
5- طب در قرآن تأليف: دکترعبدالحميد دياب، دکتر احمد قرقوز، مترجم: علی چراغی
پی نوشت:
1 - نهج البلاغه فیض،ص1260
2 - بحار ،ج72،ص67
3 - فهرست غرر،ص199
4 - سفینه،ج 2،ص559
5 - همان
6 - سفینه،ج2،ص559-560
7 - بحار،ج66،ص476
8 - مستدرک،ج3،ص139
9 - بحار،ج65،ص164
10- سفینه،ص 245
11 - بحار،ج62،ص291
12 - سفینه،ج1،ص425
13 - همان
14 - همان
15 - سفینه،ج1،ص674
16 - سفینه،ج1،ص675
17 -همان
18 - بحار،ج76،ص139
19 - طب الرضا،بحار،ج62،ص317
20 - سفینه،ج1،ص675
21 - بحار،ج62،ص325
22 - گذرنامه برای زندگی نوین،ص19
23 - سفینه،اکل،ص25
24 -همان
25 - وسائل،ج16،ص407
26 - کلام شهید در دروس
27 - بحار،ج62،ص290
28 -همان
29 - سفینه،ص25،اکل
30 - سفینه،ج1،ص27
31 -اولین دانشگاه،ج5،ص129
32 - بحار،ج66،ص118
33 - همان
34 - خصال صدوق،ج1،ص289
35 - وسائل،ج17،ص119
36 - وسائل،ج17،ص121
37 - وسائل،ج17،ص120
38 - وسائل،ج17،ص123
39 - بحار،ج66،ص155
40 - وسائل،ج17،ص125
41 - سفینه،ج1،ص123
42 - وسائل،ج17،ص 132
43 - بحار،ج66،ص176
44 - بحار،ج66،ص149
45 -همان
46 - وسائل،ج17،ص 107
47 - بحار،ج66،ص141
48 - همان

CopyRight © maarefquran.org
info@maarefquran.org

 نظر دهید »

تهاجم فرهنگی

03 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

تهاجم و هجوم یک ملت به ملتی دیگر به صورتهای مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی صورت می‌پذیرد، اما در بین انواع یاد شده تهاجم فرهنگی، خطرناکتر از بقیه می‌باشد چون در تهاجمات نظامی، اقتصادی و سیاسی، ملت مورد تهاجم قرار گرفته، از عملکرد دشمن و نیت‌های وی آگاهی دارد، اما در تهاجم فرهنگی به دلیل ظرافتکاری دشمن، چنین تهاجمی آشکار نبوده و ممکن است ملتی سالهای خیلی زیادی تحت چنین تهاجمی گرفته باشند ولی خودشان متوجه تهاجم نبوده و بلکه حتی مظاهر تهاجم دشمن را با عنوان مد یا روشنفکری قبول کنند تا حدئیکه کسی اگر، آگاهی پیدا کرد و خواست با آن مقابله کند با وی به عنوان ضد مد یا انسان عصر حجری برخورد می‌کنند. اما قبل از پرداختن به اصل مساله، لازم است تعریفی از فرهنگ داشته باشیم.

تعریف فرهنگ و تهاجم فرهنگی
برای فرهنگ تعریفهای زیادی گفته شده اما به طور خلاصه و خیلی ساده می‌توان گفت که فرهنگ مایه های فکری و ارزشی است که رفتارهای اختیاری و اجتماعی انسان، تحت تاثیر آنها قرار می‌گیرد و شامل شناختها و باورهای انسان، ارزشها و گرایشها و رفتارها و کردارها می‌باشد بر این اساس تهاجم فرهنگی عبارت خواهد بود از هر گونه حرکتی از دشمن که در صدد تغییر یا تحریف ارزشها و رفتار و کردارهای انسانی و ملتی می‌باشد. به عبارت دیگر تهاجم فرهنگی یعنی اینکه ملتی، بخواهد فرهنگ رایج و غالب یک ملتی را از دستش گرفته و فرهنگ خود را به آنها تحمیل کند تا ملت مورد تهاجم گرفته تحت سلطه این ملت در آمده تا از این وسیله به این ملت تسلط یافته و ضربان اقتصادی و سیاسی و نظامی آن را در دست خود بگیرند، و برای اینکار آسانترین راه کم و هزینه ترین راهها، همان تغییر فکر و خط مشی ملتی است اینکه فرهنگ شما، فرهنگ خوبی نیست اینگونه فکر کرده‌اید که به اینجا رسیده‌اید، شما متحجرید، و انواع شعارهای به ظاهر زیبا، همچنانکه یکی از ماموران سیا نیز در گزارشهایش نوشته که اتحاد جماهیر شوروی به این دلیل شکست خورد که متوجه نشد که اگر چهارچوب فکریش را عوض کند، خود به خود همه چیز اعم از نظامات سیاسی و اقتصادی نیز عوض خواهد شد. بر این اساس همیشه، قبل از تهاجمات نظامی، تهاجمات فرهنگی صورت می‌گیرد.
هدف از تهاجمات فرهنگی
تهاجم فرهنگی دو هدف در ضد هم می‌تواند داشته باشد، یعنی زمانی تهاجم فرهنگی به علیه یک ملتی به خاطر این است که آنها فرهنگ متعالی ندارند و از نظر فرهنگی و علمی و اجتماعی در انحطاط به سر می‌برند در چنینی شرایطی اگر یک فرهنگی علیه چنین فرهنگی، قیام کند، چنینی تهاجمی خوب است؛ به عنوان مثال اگر فرهنگی آمد و فرهنگ مصرف گرایانه یک ملت را که به تولید ارزش چندانی نمی‌دهند را تغییر داد و فرهنگ آنها را به فرهنگ تولیدی تبدیل کرد، چنین تهاجم فرهنگی نه تنها بد نیست بلکه واجب نیز می باشد.
اما در مقابل، تهاجم فرهنگی یک هدفی نیز دارد و آن اینکه باورهای صحیح را از مردم بگیرند و در مقابل باورهای دروغین و ارزشهای غلط را به آنها تلقین دهند، که چنین تهاجمی بد می‌باشد و باید در مقابلش ایستاد، امروزه یکی از اهداف تهاجمات فرهنگی، تامین منافع اقتصادی کشور حمله کننده می‌باشد بویژه در ملتهایی که مادیگرا بوده و چیزی غیر از مادیات را قبول ندارند، این دسته از افراد، از فرهنگ به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدفهای اقتصادی خود بهره می‌برند، چرا که برای چنین افرادی ارضای شهوات و مال اندوزی و ثروت، فقط مطرح بوده و چنین دیگری مطرح نیست و چون به این نتیجه رسیده‌اند که با اسلحه فرهنگ به دلخواه خود می‌رسند بر این اساس، از تهاجم فرهنگی استفاده می‌کنند. یعنی برای چنین افرادی مطرح نیست که کشور مورد حمله شونده آیا دارای فرهنگ صحیح است یا غلط و اصلا در فکر اصلاح آن فرهنگ نمی‌باشند بلکه به عنوان وسیله‌ای استفاده می‌کنند تا جائیکه اگر دیدند این ابزار قدیمی شده، آنرا رها کرده و دست به دامان ابزارهای دیگری می‌شوند.
اولین و آخرین قدم تهاجم فرهنگی
براساس تعریف فرهنگ که گفتیم که همان مایه‌های فکری یک ملتهای می‌باشد، اولین قدم در تهاجم فرهنگی تغییر اساس و پشتوانه فکری و ارزش یک ملت می‌باشد چون هر ملتی بر اساس نوع فکر و اندیشه‌اش، اقدام به کاری می‌کند چون اگر در ملتی روحیه صرفه جوئی هست، الگو در ملتی روحیه تولیدی است، اگر در ملتی غیرت، تعصبات صحیح، جوانمردی، احترام به بزرگان، حقوق دیگران مطرح است به این دلیل است که پشتوانه فکری آنها است بر این اساس برای اینکه برای چنین ملتی تسلط یابند باید این باورها و مایه‌های فکری عملی آنها را بگیرند به جای روحیه صرفه جوئی، رویحه چشم و هم چشمی و مد را بدهند، به جای غیرت و تعصب در ملتی روحیه بی بندوباری و فحشا را تزریق کنند و چنین تبلیغ کنند که اینها مظاهر فرهنگی است و هر کس خودش را مطابق این کارها نکند یا بر علیه آنها قدم بردارد افرادی متجر و بی عقل می‌باشند و … که اگر دشمن به چنین کاری پیروز شد، آغازگر بدبختی این ملت خواهد گردید.
نمونه تهاجم فرهنگی
پس مهمترین کار دشمن در تهاجم فرهنگی گرفتن روحیّه خود باوری و ایمان از یک ملتی می‌باشد، در این زمینه بد نیست سخن یکی از معاونان سابق سیا را از نظر بگذارانیم ایشان می‌گوید: بعد از مدتها تحقیقی به این نتیجه رسیدیم که قدرت رهبر مذهبی ایران و استفاده از فرهنگ شهادت در انقلاب ایران تاثیر گذار بوده، ما هم چنین به این نتیجه رسیدیم که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند … به همین منظور چهل میلیون بودجه برای آن اختصاص دادیم … و تا سال 1389 مرجعیت را که سد اصلی اهداف ما می‌باشند تضعیف کرده و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.
جمع بندی
پس با توجه به مطالب گفته شده، از میان انواع تهاجمات؛ تهاجمات فرهنگی با نظر بر اینکه اساس رفتار و اندیشه هر ملتی را هدف قرار داده خطرناکتر بوده زیرا ملتی که از نظر فرهنگی، جیره خوار ملتی دیگر باشد صد در صد از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی نیز جیره خوار همان ملت خواهد شد، پس مهمترین وظیفه ما شناخت فرهنگ مذهبی ، ملی، منطقه‌مان می‌باشد تا با مظاهر تهاجم فرهنگی دشمن آشنا گردیم و به حراست از فرهنگ خودمان بپردازیم که در این صورت اگر کار از کار بگذرد و ما دیر متوجه باشیم، نوشداروی روی بعد از مرگ سهراب خواهد شده و بیش از حسرت خوردن نخواهد داشت.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به

 نظر دهید »

6 برکت عظیم صله رحم!

03 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

كفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلكه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود

اسلام تحكیم پیوندهاى خویشاوندى و استحكام روابط خانوادگى را به شدّت مورد تأكید و توجّه قرار داده چنانچه خداى متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، مى‌فرماید: وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وِ بِذِى الْقُرْبى‌ … «1» و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریك او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیكى كنید. در جاى دیگر مى‌فرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذى‌ تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَیْكُمْ رَقیباً «2» بترسید از آن خدایى كه به نام او از یكدیگر درخواست مى‌كنید و درباره ارحام كوتاهى نكنید، همانا خداوند مراقب شماست.

خویشانت بال و پَرِ تو هستند.
امیر مۆمنان على علیه السلام نیز به فرزندش چنین سفارش مى‌كند: أَكْرِمْ عَشیرَتَكَ، فَإِنَّهُمْ جَناحُكَ الَّذى‌ بِهِ تَطیرُ، وَ أَصْلُكَ الَّذى‌ إِلَیْهِ تَصیرُ، وَ یَدُكَ الَّتى‌ بِها تَصُولُ «3» خویشانت را گرامى بدار، زیرا آنان بال و پَرِ تو هستند كه با آنان پرواز مى‌كنى و اصل و ریشه تو مى‌باشند كه به ایشان باز مى‌گردى (از آنان كمك گرفته و به آن‌ها سرفرازى) و دست (یاور) تو هستند كه با آن‌ها (به دشمن) حمله مى‌كنى (و پیروز مى‌شوى).

حتی اگر خویشاوندانت مرتد یا كافر باشند ارتباط خود را با آن ها قطع مکن.

كفر و فسق سبب سقوط حق خویشاوندى نمى‌شود، بلكه صله رحم در این گونه موارد نیز امرى پسندیده است و چه بسا موجب هدایت و نجات بستگان از گمراهى شود. راوى مى‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: «كسانى با من خویشاوندى‌دارند، امّا با من هم‌عقیده نیستند، آیا براى آنان بر عهده‌ام حقّى است؟ فرمود: بلى؛ حق خویشاوندى را چیزى قطع نمى‌كند و اگر با تو هم‌عقیده باشند، براى آنان دو حق است؛ یكى حقّ خویشاوندى و دیگرى حقّ اسلام. «4»

روش‌هاى رسیدگى به خویشان‌
برخى از روش‌هاى صله رحم و حمایت از خویشاوندان عبارتند از:

1. كمك جانى: مى‌توان گفت كه بزرگ‌ترین مرتبه صله رحم، رسیدگى جانى به خویشان است و آن در جایى است كه جان یكى از بستگان انسان در خطر باشد كه در این صورت وى باید تا پاى جان بایستد و از خویشاوندان خود- در چارچوب اسلام و معیارهاى مكتبى- دفاع كند، تا ضرر را از او دفع نماید. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مَنْ مَشى‌ إِلى‌ ذى‌ قَرابَةٍ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ لِیَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطاهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَجْرَ مِأَةِ شَهیدٍ «5» هر كس با جان و مالش، صله رحم كند، خداى متعال اجر صد شهید به او مى‌دهد.

2. كمك مالى: اگر در مواردى میان بستگان انسان افراد نیازمند وجود دارد، رسیدگى مالى به ایشان لازم و از درجه اهمّیّت بالایى برخوردار است. امیر مۆمنان على علیه السلام نیز مى‌فرماید: فَمَنْ أَتاهُ اللَّهُ مالًا فَلْیَصِلْ بِهِ قَرابَتَهُ«6» كسى كه از سوى خدا ثروتى به دست آورد، باید بستگان خویش را به وسیله آن دستگیرى كند.

3. كمک فكرى: رسیدگى فكرى در جایى است كه یكى از بستگان انسان براى هدایت‌شدن نیاز به راهنمایى دارد. به عنوان مثال: یكى از اقوام انسان اهل نماز و روزه نیست، اگر رفتن نزد وى و راهنمایى او، سخن‌گفتن از فضیلت نماز و روزه و ترساندن از پیامدهاى ترك نماز و روزه در او مۆثّر مى‌شود، بر انسان لازم است كه نزدش رفته و به او كمك فكرى كند و این از مصادیق امر به معروف و نهى از منكر است. به استفتایى در این زمینه توجّه فرمایید:

«آیا انسان مى‌تواند از نظر شرعى با خویشاوندانى كه بى‌تقوا و بى‌نماز و ضدّ انقلابند از قبیل پدر، مادر، خواهر و غیره قطع رحم نماید؟ جواب: قطع رحم جایز نیست، ولى باید آن‌ها را با مراعات موازین امر به معروف و نهى از منكر كند.» «7»

4.كمک عاطفى: گاهى رفتن به منازل خویشان، سلام و احوال‌پرسى، تلفن‌زدن و نامه‌نوشتن، محبّت ایجاد مى‌كند و سبب دل‌جویى از خویشان مى‌شود. امیر مۆمنان علیه السلام فرمود: صِلُوا أَرْحامَكُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلیمِ «8» با بستگان خود صله رحم كنید، گرچه با سلام‌كردن (به آنان) باشد. امام صادق علیه السلام نیز مى‌فرماید:

پیوند میان برادران آن گاه كه پیش هم هستند، دیدار همدیگر است و در مسافرت نامه‌نوشتن به یكدیگر. «9» گاهى نیز شركت در غم و شادى خویشان از موارد صله رحم است؛ شركت در مراسم تشییع جنازه و مجالس ترحیم و دل‌جویى از بازماندگان آنان، و نیز شركت در مجالس جشن و سرور ایشان، رسیدگى عاطفى به آنان‌بوده، در تقویت و تحكیم رابطه خویشاوندى نقش مۆثّرى دارد.

5. ترک آزار: یكى از برترین روش‌هاى صله رحم با خویشاوندان، ترك اذّیت و آزار آنان است. بدین معنا كه پرهیز از غیبت، تهمت، زخم زبان و شماتت آنان، دخالت‌نكردن در زندگى آن‌ها به عناوین مختلف، عیب‌جویى‌نكردن از آنان و … از برترین موارد صله رحم است. امام صادق علیه السلام دراین باره فرمود: أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الْأَذى‌ عَنْها «10» برترین چیزى كه به آن صله رحم مى‌شود، خوددارى‌كردن از اذّیت و آزار آنان است.
صله رحم

آثار رسیدگى به خویشان‌
صله رحم آثار و فواید ارزنده‌اى براى انسان در بر دارد كه در این‌جا به برخى از آن‌ها اشاره مى‌كنیم:

1. طول عمر: یكى از مهم‌ترین آثار صله رحم، طولانى‌شدن عمر است. امام رضا علیه السلام در این باره فرمود:

یَكُونُ الرَّجُلُ یَصِلُ رَحِمَهُ فَیَكُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنینَ فَیُصَیِّرُهَا اللَّهُ ثَلاثینَ سَنَةً وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ «11» چه بسا مردى كه تنها سه سال از عمرش باقى مانده است، امّا خدا به خاطر صله رحم، باقى‌مانده عمرش را به سى سال مى‌رساند و خدا آنچه را مى‌خواهد، انجام مى‌دهد. شخصى به نام مَیسِر از امام باقر یا امام صادق علیهم السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: اى مَیسر! گمان مى‌كنم به خویشان خود نیكى مى‌كنى؟ گفتم: آرى فدایت شوم! من در نوجوانى در بازار كار مى‌كردم و دو درهم مزد مى‌گرفتم، یك درهم آن را به عمّه‌ام و درهم دیگر را به خاله‌ام مى‌دادم. آن‌گاه امام فرمود: به خدا سوگند تا كنون دو بار مرگت فرا رسیده، ولى به خاطر صله رحم به تأخیر افتاده است. «12»

2.فراوانى روزى: حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فى عُمْرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فى رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ … «13» هر كس دوست دارد، خدا عمرش را طولانى و روزى‌اش را افزایش دهد، باید صله رحم كند.

3.حسن خلق: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُحْسِنُ الْخُلْقَ «14» رسیدگى به خویشان، اخلاق را نیكو مى‌كند.

4. پاكى اعمال و دفع بلا: امام باقر علیه السلام فرمود: صِلَةُ الْأَرْحامِ تُزَكِّى الْأَعْمالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى‌ … «15» رسیدگى به خویشان، اعمال را پاك مى‌كند و بلا را دور مى‌سازد.

5. آسانى حساب: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ یَوْمَ الْقِیامَةِ … وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ «16» رسیدگى به خویشان حساب روز قیامت را آسان كرده و از مرگ بد جلوگیرى مى‌كند.

6. آبادى شهرها: امام صادق علیه السلام فرمود: صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجَوارِ یَعْمُرانِ الدِّیارَ صله رحم و خوش‌رفتارى با همسایه شهرها را آباد مى‌كند.

نفرین بر قطع کنندگان رحم
قطع رحم و ترك رسیدگى به خویشان و بستگان در اسلام سخت مورد نكوهش قرار گرفته است. خداوند تعالى كسانى را كه از خویشاوندان خود بریده، با آنان قطع رابطه مى‌كنند، در سه جاى قرآن مورد لعن و نفرین قرار داده است. «17» از جمله در آیه‌اى مى‌فرماید: فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِى الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَكُمْ أُولئِكَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ «18» اگر از فرمان خدا روى‌گردان شوید، آیا جز این انتظار مى‌رود كه در زمین فساد كنید و قطع رحم نمایید؟ آن‌ها كسانى هستند كه خداوند آنان را لعنت كرده است. امام صادق علیه السلام در ضمن بیان خود به نقل از پدرش فرمود: پدرم حضرت سجّاد علیه السلام فرمود: إِیَّاكَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنَّهُ وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى‌ كِتابِ اللَّهِ فى ثَلاثِ مَواضِعَ «19» از معاشرت و دوستى با كسى كه با بستگان خود قطع رابطه كرده بپرهیز، زیرا چنین كسى را در كتاب خدا (قرآن) در سه جا مورد لعن و نفرین یافته‌ام.

بارالها بحق محمّد و آله الطاهرین عمل به آموزه های معصومین علیهم السلام را توشه راهمان قرار بده. اللهم صل علی محمد و آل محمّد و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان.

پی نوشت ها:
1.نساء (4) ، آیه 36 .
2. نساء (4) ، آیه 1 .
3.نهج البلاغه ، نامه 31 ، ص 939 .
4.بحارالانوار ، ج 74 ، ص 131 .
5. وسائل الشیعه ، ج 6 ، ص 287 .
6.نهج البلاغه ، خطبه 142 ، ص 432 .
7.استفتاآت ، ج 1 ، ص 488 .
8.اصول كافى ، ج 2 ، ص 155 .
9. همان ، ص 670 .
10.همان ، ص 151 .
11.اصول كافى ، ج 2 ، ص 150 .
12. بحارالانوار ، ج 6 ، ص 264 .
13.اصول كافى ، ج 2 ، ص 156 .
14.بحارالانوار ، ج 74 ، ص 114 .
15.اصول كافى ، ج 2 ، ص 152 .
16.بحارالانوار ، ج 71 ، ص 104 .
17. بقره (2) ، آیه 27 ، رعد (13) ، آیه 25 و محمد (47) ، آیات 22 ـ 23 .
18.محمد (47) ، آیات 22 ـ 23 .
19. سفینة البحار ، ج 1 ، ماده رحم .

darolhadith.net
tebyan.net

 نظر دهید »

رابطه اخلاق و تربیت خانوادگی در احادیث اسلامی

03 دی 1394 توسط عاطفه قنبری

رابطه اخلاق و تربیت خانوادگی در احادیث اسلامی
بی شک نخستین مدرسه هر انسانی دامان مادر و آغوش پدر اوست، و در همین جا است که نخستین درسهای فضیلت یا رذیلت را می آموزد. و اگر مفهوم تربیت را اعم از «تکوینی» و «تشریعی» در نظر بگیریم نخستین مدرسه رحم مادر و صلب پدر است که آثار خود را بطور غیر مستقیم در وجود فرزند می گذارد، و زمینه ها را برای فضیلت و رذیلت آماده می سازد.

در احادیث اسلامی تعبیرات بسیار لطیف و دقیقی در این قسمت وارد شده که به بخشی از آن ذیلا اشاره می شود:

1- علی علیه السلام فرمود: «حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق؛ اخلاق پاک و نیک، دلیل وراثتهای پسندیده انسان (از پدر و مادر) است» . (27)

به همین دلیل در خانواده های پاک و با فضیلت غالبا فرزندانی با فضیلت پرورش

[172]
می یابند و بعکس افراد شرور غالبا در خانواده های شرور و آلوده اند.

2- در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «علیکم فی طلب الحوائج بشراف النفوس و ذوی الاصول الطیبة فانها عندهم اقضی وهی لدیهم ازکی؛ در طلب حوائج به سراغ مردم شریف النفس که در خانواده های پاک و اصیل پرورش یافته اند بروید، چرا که نیازمندیها نزد آنها بهتر انجام می شود و پاکیزه تر صورت می گیرد! » (28)

3- در عهد نامه مالک اشتر در توصیه ای که علی علیه السلام به مالک درباره انتخاب افسران لایق برای ارتش اسلام می کند، چنین می خوانیم: «ثم الصق بذوی المروءات والاحساب و اهل البیوتات الصالحة والسوابق الحسنة ثم اهل النجدة و الشجاعة والسخاء و السماحة فانهم جماع من الکرم و شعب من العرف؛ سپس پیوند خود را با شخصیتهای اصیل و خانواده های صالح و خوش سابقه برقرار ساز و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و بزرگوار، چرا که آنها کانون فضیلت و مرکز نیکی هستند. » (29)

4- تاثیر پدر و یا مادر آلوده در شخصیت اخلاقی فرزندان تا آن اندازه است که در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: «ایما امراة اطاعت زوجها و هو شارب الخمر، کان لها من الخطایا بعدد نجوم السماء، و کل مولود یلد منه فهو نجس؛ هر زنی اطاعت از همسرش کند در حالی که او شراب نوشیده (و با او همبستر شود) به عدد ستارگان آسمان مرتکب گناه شده است و فرزندی که از او متولد می شود آلوده خواهد بود! » (30)

در روایات متعدد دیگری نیز از قبول خواستگاری مرد شراب خوار و بد اخلاق و آلوده نهی شده است. (31)

5- تاثیر تربیت پدر و مادر در فرزندان تا آن پایه است که در حدیث مشهور نبوی آمده است:

کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه هما اللذان یهودانه و ینصرانه؛ هر نوزادی بر فطرت پاک توحید (و اسلام) متولد می شود مگر این که پدر و مادر او را به آئین یهود و نصرانیت وارد کنند» (32)

[173]
جائی که تربیت خانوادگی، ایمان و عقیده را دگرگون سازد چگونه ممکن است در اخلاق اثر نگذارد؟

6- همین امر سبب شده است که مساله تربیت فرزندان به عنوان یکی از اساسی ترین حقوق آنها بر پدر و مادر شمرده شود؛ در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله می خوانیم:

«حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه؛ حق فرزند بر پدر این است که نام نیکی بر او بگذارد و او را بخوبی تربیت کند» (33)

روشن است نامها آثار تلقینی بسیار مؤثری در روحیه فرزندان دارد؛ نام شخصیتهای بزرگ و پیشگامان تقوا و فضیلت، انسان را به آنها نزدیک می کند، و نام سردمداران فجور و رذیلت، انسان را به سوی آنها می کشاند؛ در اسلام حتی از این مساله ظریف روانی غفلت نشده و فصل مبسوطی درباره نامهای خوب و نامهای بد در کتب حدیث آمده است. (34)

7- در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «ما نحل والد ولده افضل من ادب حسن؛ بهترین بخششی یا میراثی که پدر برای فرزندش می گذارد، همان ادب و تربیت نیک است. » (35)

8- امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام در همین زمینه تعبیر رسائی فرموده است می فرماید: «وانک مسؤول عما ولیته به من حسن الادب و الدلالة علی ربه عزوجل و المعونة له علی طاعته؛ تو در برابر آنچه ولایتش برعهده تو گذارده شده است (از خانواده و فرزندان) مسؤول هستی نسبت به تربیت نیکوی آنها و هدایت به سوی پروردگار و اعانت او بر اطاعتش. » (36)

9- امیرمؤمنان علی علیه السلام در یکی از کلمات خود تعبیری دارد که نشان می دهد که خلق و خوی پدران میراثی است که به فرزندان می رسد؛ می فرماید: «خیر ما ورث الآباء الابناء الادب؛ بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث می نهند ادب و تربیت

[174]
صحیح و فضائل اخلاقی است. » (37)

10- این بحث را با سخن دیگری از علی علیه السلام در نهج البلاغه پایان می دهیم:

امام علیه السلام به هنگام شرح شخصیت و بیان موقعیت خود برای ناآگاهانی که او را با دیگران مقایسه می کردند می فرماید: «و قد علمتم موضعی من رسول الله بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وضعنی فی حجره و انا ولید یضمنی الی صدره … یرفع لی کل یوم علما من اخلاقه و یامرنی بالاقتداء؛ شما قرابت و نزدیکی مرا با پیامبر صلی الله علیه و آله و نزلت خاصم را نزد آن حضرت بخوبی می دانید؛ کودک خردسالی بودم پیامبر مرا در دامان خود می نشاند و به سینه اش می چسباند… او هر روز برای من پرچمی از فضائل اخلاقی خود می افراشت و مرا امر می کرد که به او اقتدا کنم (و این خلق و خوی من زائیده آن تربیت است. )

جالب این که امام در لابه لای همین سخن هنگامی که از خلق و خوی پیغمبر اکرم بحث می کند، چنین می فرماید: «و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره؛ از همان زمان که رسول خدا صلی الله علیه و آله از شیر باز گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مامور ساخت تا شب و روز وی را به راههای مکارم اخلاق و صفات نیک جهان سوق دهد. » (38)بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله خود نیز از تربیت یافتگان فرشتگان بود.

درست است که اخلاق و صفات روحی انسان اعم از خوب و بد، از درون او بر می خیزد و با اراده او شکل می گیرد ولی انکار نمی توان کرد که زمینه های متعددی برای شکل گیری اخلاق خوب و بد وجود دارد که یکی از آنها وراثت از پدر و مادر و همچنین تربیت خانوادگی است؛ و این مساله قطع نظر از تحلیلهای علمی و منطقی، شواهد عینی و تجربی فراوان دارد که قابل انکار نیست.

به همین دلیل برای ساختن فرد یا جامعه آراسته به زیورهای اخلاقی باید به مساله

[175]
وراثت خانوادگی و تربیت هائی که از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر می بینند توجه داشت و اهمیت این دوران در ساختار شخصیت انسانها را هرگز فراموش نکرد.

27- غررالحکم28- غررالحکم29- نهج البلاغه30- لئالی الاخبار31- وسائل الشیعه، جلد 14، صحفه 53 - 54 .32- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 30، سوره روم.33- کنز العمال، حدیث 45192.34- به کتاب وسائل الشیعه، جلد 15، صحفه 122 تا 132 مراجعه شود.35- کنز العمال، حدیث 45411.36- بحار، جلد71، صحفه 6 (جوامع الحقوق) .37- غرر الحکم.38- نهج البلاغه، خطبه 192 (خطبه قاصعه)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یازهرای اطهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس