یازهرای اطهر

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خدا دارای قدرت، علم، حیات است و خدا مرکب نیست، آیا خدا ترکیبی از آن سه نمی‌باشد؟ یک دلیل محکم هم برای یگانگی خدا بگویید. چرا وجود مطلق و بی‌نهایت نمی‌تواند دوتا باشد؟ آیا نمی‌شود دو واجب الوجود عین هم باشند؟

16 اسفند 1394 توسط عاطفه قنبری

چنین نیست که فرض شود خدا چیزی است و علم، حیات و قدرت چیزهای دیگری، و خداوند دارای آن چیزها باشد، بلکه خداوند متعال، حی، علیم، قادر و جمیل هست.

حیف است که این بحث را با کلام نورانی حضرت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام آغاز ننماییم، ایشان در بحث توحید، صفات، تعدد و … می‌فرمایند (نهج البلاغه، خطبه یک):

اَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ، وَ كَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْديقُ بِهِ،

آغاز دين شناخت اوست، و كمال شناختش باور كردن او،

وَ كَمالُ التَّصْديقِ بِهِ تَوْحيدُهُ، وَ كَمالُ تَوْحيدِهِ الاْخْلاصُ لَهُ،

و نهايت از باور كردنش يگانه دانستن او، و غايت يگانه دانستنش اخلاص به او، وَ كَمالُ الاْخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ، لِشَهادَةِ كُلِّ صِفَة اَنَّها غَيْرُ الْموْصُوفِ،

و حدّ اعلاى اخلاص به او،نفى صفات (زائد بر ذات) از اوست،

وَ شَهادَةِ كُلِّ مَوْصُوف اَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ.

چه اينكه هر صفتى گواه اين است كه غير موصوف است، و هر موصوفى شاهد بر اين است كه غير صفت است.

فَمَنْ وَصَفَ اللّهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَـرَنَهُ فَقَدْ ثَنّـاهُ،

پس هر كس خداى سبحان را با صفتى وصف كند او را با قرينى پيوند داده، و هركه او را با قرينى پيوند دهد دوتايش انگاشته،

وَ مَنْ ثَنّـاهُ فَقَـدْ جَـزَّاَهُ، وَ مَـنْ جَزَّاَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ،

و هركه دوتايش انگارد داراى اجزايش دانسته، و هركه او را داراى اجزاء بداند حقيقت او را فهميده،

وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اَشارَ اِلَيْهِ، وَ مَنْ اَشارَ اِلَيْـهِ فَقَـدْ حَـدَّهُ،

و هر كه حقيقت او را نفهميد، برايش جهت اشاره پنداشته، و هر كه براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده (برای حد و حدود قایل شده)

وَ مَـنْ حَـدَّهُ فَقَـدْ عَـدَّهُ،

و هركه محدودش بداند، چون معدود به شماره‌اش آورده … (خطبه یک)،

توضیح:

همان‌طور که در ابتدا بیان نمودید، خداوند سبحان، علیم و حکیم مرکب نیست، چنان که یک انسان برخوردار از حیات، علم، قدرت، زیبایی، حکمت، رأفت، جود و کرم، دو، یا سه یا ده نفر نیست، بلکه یک نفر است که کمالاتی در او تجلی یافته است.

دقت شود که در مقوله “شناخت وجود” و اقسام آن [که موضوع بحث فلسفه می‌باشد]، هر اسم و کلمه‌ای، معنا و تعریف خودش را دارد و اصولش مبتنی بر بدیهیات عقلی می‌باشد، لذا نمی‌توان همین‌طوری و یا شعاری، معانی و مفاهیم دیگری برای آنها فرض نمود و یا بدون توجه به آن معانی، اما و اگر و شایدهایی بیان داشت.

*- به عنوان مثال: واجب الوجود، ممکن الوجود، علت، معلول، محدث، حادث، ازلی، ابدی، فانی، وحدت، کثرت، تجزیه، ترکیب، ذات، ماهیت و …، هر کدام تعریفی دارند. پس نمی‌توان گفت: شاید واجب الوجود، خودش ممکن الوجود باشد - یا باقی، خودش فانی باشد یا … .

*- به عنوان مثال: اگر به حکم عقل بیان شد که «جمع نقیضین در شیء واحد محال است»، نمی‌شود به صورت اعتباری فرض نمود که حالا چه اشکالی دارد که محال نباشد. بالاخره “بودن و نبودن"، در شیء واحد جمع نمی‌شوند، یا هست، یا نیست؛ و نمی‌شود گفت: «چه اشکالی دارد که یک شیء هم باشد و هم نباشد؟!»

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

یازهرای اطهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس